<$BlogRSDUrl$>

نیاک - یادداشتهای احمدسیف
 

Friday, December 23, 2005


درباره « بازار» 


راستی از « بازار» چه درکی دارید؟ اصلا « بازار» یعنی چه؟ از یک نظر وقتی به این عبارت بر خورد می کنیم به یاد بازار سرپوشیده تهران می افتیم که همیشه خدا شلوغ است و پررفت و آمد. در سالهای اخیر، ممکن بود آدم به یاد « بازار صفویه» و یا « بازارتجریش» هم بیفتد.
توی ولایت ما- آمل دوست داشتنی رامی گویم- هروقت کسی از بازار سخن می گفت عمدتا منظورش مرکز شهر بود که محل تمرکز مغازه ها بود.
آن چه که بین این سه تعبیر از « بازار» مشترک است مقوله مبادله است. یعنی در همه این حالات، پول است که با یک محصول یا با خدمت دیگر مبادله می شود.
اندکی که بخواهیم جدی تر حرف بزنیم در پیوند با « بازار» می توانیم از یک مکانیسم حرف بزنیم که به واقع 5 تا جزء دارد.
- یک متقاضی
- یک عرضه کننده
- یک محصول یا خدمت
- یک قیمت توافق شده
- مبادله پول با آن محصول و یا خدمت
خیلی ها فکر می کنند که این شیوه کار منافع زیادی دارد. برای مثال اگر تعداد بیشتری متقاضی خرید پارچه چیت گلدار باشند، فروشنده که متوجه زیادی متقاضی می شود قیمت ها را بالا می برد. بابالارفتن قیمت چیت گلدار، احتمالا تعدادی از کسانی که چلوارتولید می کنند، سعی می کنند منبعد چیت گلدار تولید کنند. وقتی تولید چیت گلدار زیاد شود، قیمت هم « متعادل» می شود. آن چه که اتفاق می افتد، چلوار و محصولات دیگری که متقاضی زیادی ندارند با افت قیمت و سپس با افت تولید مواجه می شوند و به عکس تولید چیت گلدار در این مثال من زیاد می شود. به این ترتیب، « بازار» یعنی همین شیوه مبادله بین آدمها باعث می شود که آن چه که بیشتر طالب دارد بیشتر تولید شود و این طبیعتا به نفع جامعه است.
با این مقدمه، اگر بر وجه « مبادله» که در « بازار» اتفاق می افتد تمرکز کنیم، نکات دیگری هم روشن می شود.
علاوه بر محصولات وخدمات، در دوره ای که ما درآن زندگی می کنیم، « کار انسانی هم در « بازار» خرید و فروش می شود. یعنی من و شما- به خصوص کسانی که به غیر از قابلیت های خودمان مالک چیز دیگری نیستیم- هم در عمل توان و قابلیت های جسمی و فکری مان مان را برای ساعات معین در مقابل میزان پول معین- یعنی به واقع قیمت کارمان- معاوضه می کنیم.
اگر چه ماهیت مبادله فرق نمی کند ولی از تفاوت ها نباید غفلت کرد. و اما این تفاوت ها کدام اند؟
خرید نیروی کار من و شما با خرید یک همبرگریا چیت گلدار تفاوت اساسی دارد. شما همبرگر را برای رفع گرسنگی خودتان می خرید به واقع پی آمد مبادله همان جا تمام می شود. ( البته معترضه بگویم که با مزخرفاتی که مثلا مکدونالد در همبرگرهایش به خورد مردم می دهد اگر به تواتر از این آشغالها بخورید به احتمال زیاد مریض می شوید) ولی شما نیروی کار مرا- برای نمونه- برای رفع نیاز شخصی خودتان نمی خرید( البته مواردی هم هست که ممکن است شما کسی را برای گلکاری در باغچه منزل خود استخدام کنید ولی من در این بادداشت به آن موارد کار ندارم). فرض می کنم شما مثلا کارخانه تولید چیت گلدار دارید. بدیهی است که علت خرید نیروی کار من این است که به کمک ابزاری که متعلق به شماست من می توانم برای شما پارچه چیت گلدار ببافم. ولی غیر از این است آیا که شما فقط در صورتی مرا به کار خواهید گرفت که ارزش آن چه که برای شما می کنم از آن چه که شما به عنوان مزد به من می پردازید بیشتر باشد. در غیر این صورت، انگیزه شما برای استخدام من چیست؟ فعلا به بد و خوبش کار ندارم. اول، به قول معروف، اصل را بپذیریم بعد می توانیم سر بدو خوب بودنش دست به یقه بشویم!
اگر مزد من از ارزش آن چه که برای شما انجام می دهم کمترباشد، شما در این « معامله» ضرر می کنید و دلیلی ندارد که هم چنان متقاضی کار من باشید. البته اگر « حواستان» نباشد که رابطه این گونه است که خوب، پس از مدتی « ورشکست» می شوید.
البته رابطه بین آنها که کار می کنند و آنها که « متقاضی» کارشان هستند همیشه به این شیوه انجام نمی گیرد. در دروه ماقبل سرمایه داری، وضعیت به این صورت بود که تولید کننده مستقیم، ابزار تولید ( بطور مشخص زمین) را در کنترل داشت. د راین شرایط، تولید کننده مستقیم « مزدی» دریافت نمی کرد. برعکس مجبور بود بخشی از تولید خود را به زمین دار یا به دولت بپردازد. نکته قابل توجه این که رابطه بین آنها از « چارسوق بازار» نمی گذشت و چون نمی گذشت باید یک پیش مقدماتی وجود می داشت که تولید کننده مستقیم هم « سهمی» به « ارباب» و یا « زمین دار» بپردازد. این « پیش مقدمه»، احتمال بالقوه استفاده از « زور مستقیم» به اشکال مختلف نظامی، سیاسی، و قانونی بود. به عبارت دیگر، در این دوره، این توانائی های « غیر اقتصادی» است که باعث می شود تا تولید کننده مستقیم بخشی از تولیدات خود را به کس یا کسانی بپردازد که به راستی نقشی در تولید ندارند.
در مثال کارخانه چیت گلدار که پیشتر به آن اشاره کرده ام، نیازی به استفاده از « زورمستقیم» نیست. از سوی دیگر، ماهیت « قرارداد» این گونه است که تولید کننده مستقیم بر ابزار تولید کنترل مستقیم ندارد و به همین دلیل، هرآن چه که تولید می شود، به او تعلق ندارد. به چند نکته دیگر هم اشاره بکنم و صحبت را تمام کنم.
- برخلاف دوره ماقبل سرمایه داری که بهره کشی از تولید کننده مستقیم علنی و آشکار است و به همین دلیل امکان بالقوه استفاده از « زور» لازم است، در نظام سرمایه داری، این خصلت پوشیده است و اغلب پوشیده می ماند.
- در نظام ماقبل سرمایه داری، تولید کننده مستقیم بخشی از کل تولید را به « زمین دار» می پردازد ولی در نظام سرمایه داری، این تولید کننده مستقیم است که بخشی از کل تولید را « دریافت» می کند.
- البته به نفع سرمایه دار است که بکوشد تا شدت کار شما در طول مدتی که برایش کار می کنید، بیشتر باشد. چون اگر بیشتر و با شدت بیشتری کار بکنید، طبیعتا، مقدار بیشتری هم تولید خواهید کرد- ولی دلیلی ندارد که مزد دریافتی شما بیشتر بشود ( البته می دانم که هستند کارفرماهائی که یک نظام اضافه پرداختی هم دارند ولی اکثریت شان ندارند). در نیتجه، آن چه که برای سرمایه دار می ماند، بیشتر است.
- چرا من وشمای نوعی مجبوریم نیروی کارمان را به این صورت به دیگران بفروشیم؟ جوابش ساده است. همین نظام بازار که به قول خیلی ها خیلی هم منافع دارد ولی یک خصلت اساسی دیگری هم دارد و آن این است که این نظام با « استبداد مطلق پول» اداره می شود. یعنی اگر نظام بازار همه گیر بشود- یعنی قرارباشد که هر چیز وهمه چیزتنها از این طریق « تولید و توزیع» شوند، بدیهی است که اگر برای آن چه که نیاز داری، پول نداشته باشی، نمی توانی نیازت را بر طرف کنی. یعنی در این مبادلات، به قول ایرانی ها ساکن داخل، « پول» حرف اول و آخر را می زند. مهم نیست گرسنه ای و یا تشنه ای و یا بیماری و یا هزار و یک درد بی درمان دیگر داری، اگر پول نداری، آش و آب و دوائی هم نیست! یعنی آن چه که در این نظام، مورد توجه قرار می گیرد قرار است که این نظام علامات که از این نظام بر می آید، باعث شود که که اکثریت مان به نیک بختی برسیم، در واقع « تقاضای انسانی» است که برابراست با (نیاز+ پول). البته که این ترکیب، با « نیاز» تفاوت دارد.
حوصله کنم و یک وقت دیگر سرتان را در باره این مقوله هاببرم.



Comments: Post a Comment
 
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?