$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Tuesday, December 06, 2005گاه و بیگاه دیده ام که دوستان در باره جامعه فراصنعتی قلم می زنند. کم دیده ام که از آن تعریفی نیز به دست بدهند. به سلیکان ولی اشاره می کنند، از بیشتر شدن سهم بخش خدمات- به اصطلاح ماده زدائی از تولید- در اقتصاد های غربی هم گاه وبیگاه آماربه دست می دهند. ادعای اصلی بر این است که بطورروزافزونی خدمات لمس نشدنی جای محصولات لمس شدنی را گرفته اند و منبع اصلی ارزش نیز همین خدمات لمس ناشدنی است. این ادعای بی وزن شدن اقتصادنیز از این جامی آید که خدمات لمس نشدنی و بی وزن جای محصولات لمس شدنی و وزین را گرفته اند.
این نکات به جای خود، سئوالی که هست عملکرد بازار در بخش خدمات است. یا اگر سئوال ساده تری مطرح کنم. آیا نظام بازار در بخش خدمات هم « کارآئی» دارد؟ از طرف دیگر، قیمت خدمات چگونه تعیین می شود؟ از یک سو، نظر کلی این است که بازارهرچه از مداخله دولت ها آزادتر باشد بهتر عمل می کند. آیا همین ادعا درباره بازار خدمات هم صادق است؟ اجازه بدهید با بررسی مختصات اصلی خدمات آغاز کنم. یک وجه اساسی خدمات- services- این است که تولید و مصرف در یک محل و هم زمان اتفاق می افتد. مثال می زنم وقتی به دکتر دندانپزشکتان مراجعه می کنید خدمات- معالجه مشکل دندان شما- در همان محل و در همان لحظه ای که بوسیله دکتر « تولید» می شود، بوسیله شما- مصرف کننده آن خدمات، « مصرف» می شود! و البته از این مثالها زیاد است. البته در پیوند با خدمات گوناگون، هم شیوه تولید متفاوت است و هم چگونگی مصرف. اجازه بدهید چند نمونه دیگر بدهم. - وقتی برای تعطیلات به جائی می روید، این شمای مصرف کننده هستید که برای « مصرف» خدمات- توریستی- به سرزمین دیگری سفر کرده اید. - وقتی یک متخصص قلب برای انجام عمل قلب به سرزمین دیگری می رود، در این جا این تولید کننده خدمات است که به سرزمین دیگری می رود و خدمت مورد نظر را تولید می کند تا بوسیله بیمار قلبی « مصرف» شود. - وقتی یک سی دی موسیقی دریافت می کنید، نه شمای مصرف کننده به جائی رفته اید و نه تولید کننده موسیقی، ولی شما از آن خدمات استفاده می کنید. هدفم د راین یادداشت نشان دادن این نکته است که در پیوند با خدمات که در همه کشورها میزانش در حال رشد است، نمی توان و نباید، همه ریش وقیچی را به دست نیروهای بازار داد و نظارت دولت لازم است. اجازه بدهید از مختصات خدمات باز هم بگویم. - خدمات را نمی توان انبار کرد. می خواهد خدمات دندانپزشکی باشد یا خدمات مالی و بیمه و یا هر خدمت دیگری. - خدمات قابل لمس نیستند و به همین خاطر، قبل از پایان یافتن مصرف، قادر به ارزیابی کیفیت آن نیستیم. وقتی یک جراح قلب، قلب شما را عمل کرد و به اصطلاح کارش تمام شد، شما متوجه می شوید که آیا زنده مانده اید و یا به رحمت خدا رفته اید. یا حتی اگر برای اصلاح موی سر به سلمانی می روید، پس از اتمام کار- یعنی به واقع مصرف این خدمت از سوی شما- متوجه می شوید که جناب سلمانی چه دسته گلی برسر شما کاشته است! - طرفین در گیر مبادله خدمات، اطلاعات نابرابر دارند و می توانند با استفاده از کم دانی طرف دیگر، نتیجه مبادله را به نفع خود تغییربدهند. فرض کنید که دارید به مردم یک برنامه بازنشستگی می فروشید و خودتان می دانید پس از 30 یا 40 سال قرار نیست چیزی به خریداران بپردازد در زمان فروش این برنامه بازنشستگی، شما این را می دانید ولی مشتریان شما که این خدمت را از شما می خرند، از آن بی خبرند (moral hazard). در چه زمانی متوجه می شوید که سرتان کلاه رفته است؟ تنها زمانی متوجه می شوید که برای30 یا 40 سال هر ماه مبلغی پرداختید و بعد که بازنشسته شدید تازه برایتان روشن می شود که طرح خریداری شده شما فاقد ارزش است. یا از طرف دیگر، بدون این که خیال بازپرداخت اش را داشته باشید سعی می کنید از بانک وام بگیرید. شما می دانید که خیال بازپرداخت ندارید ولی مدیر بانکی که به او مراجعه می کنید این اطلاعات را ندارد. به اشاره بگویم که در این جا استفاده از « مکانیسم قیمت» کاررا خراب می کند(adverse selection). یعنی اگر شما با افزودن بر نرخ بهره بخواهید بازار را « تصفیه» کنید، فقط کسانی را تصفیه می کنید که اتفاقا چون خیال ندارند نپردازند از وام گرفتن منصرف می شوند و احتمالا تنها کسانی که برای بازپرداخت برنامه ای ندارند در بازار باقی می مانند. به همین نحو، به آژانس مسافرتی مراجعه می کنید برای خرید یک برتامه تعطیلات. با ارایه بروشورهای بسیار چشمگیر به شما « تعطیلاتی در بهشت» می فروشند ووقتی که به سرزمین موعود سفر می کنید، مشاهده می کنید که به واقع « تعطیلاتی در جهنم» خریده اید. اگر بخواهید در این بازار، « رقابت» را بیشتر کنید تا این مسایل رخ ندهد. به احتمال زیاد فقط تعداد شرکت های کابوئی را بیشتر می کنید و مشکلات این بازازها تشدید می شود. یعنی شرکت های خوب، بوسیله این شرکت ها، ورشکشت شده از بازار کنار گذاشته می شوند. البته نه همه خدمات، ولی در بخش هائی شما با مشکل انحصار طبیعی هم روبرو هستید. منظورم از انحصار طبیعی هم وضعیتی است که از نظر اقتصادی به صرفه تر است که عرضه کننده منفرد باشد. برای نمونه، توزیع گاز یا آب را در تهران در نظر بگیرید. از نظر اقتصادی به صرفه تر است که آب و یا گاز تهران در دست یک شرکت باشد که تنها برای یک رشته لوله برای توزیع آب و یا گاز در سرتاسر شهرسرمایه گذاری کرده و آن را با ظرفیت تمام مورد استفاده قراربدهد. اگر قرار باشد که مثلا گاز تهران در دست ده تا شرکت باشد، نه فقط شما 9 رشته لوله زائد خواهید داشت بلکه هیچ کدام نیز با استفاده از ظرفیت کامل خویش عمل نمی کند. معترضه بگویم که حفظ مالکیت رشته لوله در دست یک شرکت و توزیع گاز بین شرکت های مختلف، اگرچه به نظر راه حل مناسبی است ولی درعمل مثل سیستم راه آهن انگلیس می شود که وقتی تصادف مرگ باری اتفاق می افتد نه صاحبان قطارها مسئولیت می پذیرندو نه شرکتی که مالک خطوط راه آهن است. ( شاید به همین دلیل باشد که راه آهن انگلیس احتمالا گران ترین و در عین حال، نامنظم ترین سیستم راه آهن در سرتاسر اروپاست). در حوزه هائی مثل آب، برق، تلفن، راه آهن این وضعیت وجود دارد. واگذاری فله ای اش به بخش خصوصی، یعنی تبدیل یک انحصار دولتی به صورت یک انحصار خصوصی که نمی تواند با مسایل مربوط به رفاه اجتماعی جور در بیاید. سومین مسئله ای که وجود دارد، اثرات جانبی تولید و مصرف است یا آن چه که به آن « آلودگی» محیط می نامیم. البته این اثرات جانبی در همه موارد منفی نیست. می توان اثرات جانبی مثبت هم پیدا کرد که باعث می شود رقابت در بازار خفه شده و جان نگیرد. در همین جا پس به اشاره بگویم که در بخش خدمات، مقوله یارانه های ساختاری هم هست. منظورم از یارانه ساختاری این است که اگر قرار باشد همه خدمات از سوی بخش خصوصی ارایه شود، طبیعتا مناطقی که سودآور نیستند از دریافت این خدمات محروم خواهند شد. ( یا باید چنان قیمت های بالائی بپردازند که اصل خدمت از دسترس بسیاری از مصرف کنندگان خارج می شود) آنچه معمولا اتفاق می افتد این است که یک شرکت سراسری از سود به نسبت زیاد مناطق پرجمعیت به ارایه خدمات به مناطق کم جمعیت « یارانه» می دهد. واما هنوز تعیین قیمت خدمات می ماند برای فرصتی دیگر. فعلا همین مختصر کافیست. به نظر شما، اگر نظارت دولت را از بازار ارایه این خدمات برداریم و همه را به بخش خصوصی واگذار کنیم، چه پیش می آید؟
|
Comments:
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |