<$BlogRSDUrl$>

نیاک - یادداشتهای احمدسیف
 

Friday, December 02, 2005


بازار خدمات جنسی: 


نمی دانم درکجا خواندم که اگر به طوطی هم مباحثی مربوط به عرضه و تقاضا را یاد بدهید، طوطی هم یک اقتصاددان می شود. منظورم این که با همه ادعاهائی که اقتصاددانان دارند، اس و اساس اقتصاد، همین عرضه و تقاضا است.
برای یک کالا، اگر تقاضا زیاد بشود و بقیه عوامل ثابت بمانند- قیمت اش بالا می رود. به همین صورت، اگر عرضه محصولی زیاد شود وعوامل دیگر تغییر نکنند، قیمت اش سقوط می کند. درحالت اول، بازار با بالارفتن قیمت علامت می دهد و تولید زیاد می شود و در حالت دوم نیز علامت بازار، به صورت کاهش قیمت، موجب می شود که تولید کنندگان تولید را کاهش بدهند.
دریک تقسیم بندی خیلی کلی، می توان بازار را به دو دسته بازار قانونی و غیر قانونی تقسیم نمود.
در بازارهای قانونی تازمانی که طرفین دست به یقه نشوند ، پای قانون و پلیس و دادگاه به میان نمی آید. همه چیز در این بازار بر مبنای « قانون قرارداد» انجام می گیرد. شمابه رستورانی می روید و قبول می کنید که در ازای غذائی که می خورید، مقداری پول بپردازید، و صاحب رستوران هم، « تعهد» می کند که غذائی که به شما خواهد داد، مسمومتان نمی کند. ولی در بازارهای غیر قانونی- به غیر از یک بازار- قانون و پلیس و دادگاه هم به دنبال عرضه کننده می گردندو هم به دنبال متقاضی. یعنی این نکته بدیهی در باره بازار پذیرفته شده است که اگر قرار است کاری بکنید، پرداختن به هر دو تیغه مقراض بازار- عرضه و تقاضا- لازم است.
آن « استثنائی» که به آن اشاره کردم و ظاهرا به آن برخورد « ویژه» می کنیم، بازار« خدمات جنسی» است که در آن، براساس باور اجتماعی مان، تنها « عرضه کننده» است، که تن فروشی می کند! و کارش هم به دید معلمان اخلاق درجامعه نه فقط « نادرست» که سزاوار« تنبیه» هم هست.
جالب این که در این بازار، آن که به دید جامعه و فرهنگ مسلط ما، « منحرف»، « فاسد»، « فاحشه، و « جنده» است فقط عرضه کننده خدمات جنسی است!
اولین پرسش من این است که چرا « خریدار» ، و «متقاضی» این « کالا» به همین صورت ارزیابی نمی شود!
علت این برخورد « منحصر به فرد» به این بازار به واقع، چیست؟
در برخورد به بازار برای تخم مرغ و گوجه فرنگی و کامپیوتر، و هزار و یک چیز دیگر، برای تاثیر گذاری بربازار هم به « تقاضا» می پردازیم و هم به « عرضه» ولی در بازار خدمات جنسی، همه توجه ما معطوف به « عرضه» می شود.
پرسش دوم من این است که اگر برای محصولی تقاضا نباشد، آیا کسی به تولید و عرضه آن علاقه نشان خواهد داد؟
به این ترتیب، می گویم حالا که درباره محاسن « بازار» این همه شعار می دهیم و مقاله می نویسیم بیائیم و برای مقابله جدی با تن فروشی- که مستقل از باورهای مذهبی- پدیده ای است زشت که توهین به کرامت انسانی است- از ضوابط بازار استفاده کنیم.
- قبول کنیم که برای وجود و تداوم و گسترش بازار خدمات جنسی، نقش اساسی ازسوی « تقاضا» ایفاء می شود. پس نه فقط برای کاستن از « عرضه» اقدام کنیم، بلکه از آن مهم تر برای « کنترل» و « حذف» تقاضا بکوشیم. قبول کنیم که هیچ « فروشی»- حتی فروش تن- یک طرفه و یک سویه انجام نمی گیرد. اگردر فرهنگ غالب ما، فروشنده تن، « فاحشه» است، باید بپذیرم که مردان خریدارتن، هم «فاحشه» اند که هستند.
- من حتی معتقدم که رابطه جنسی یک مرد با یک زن « تن فروش» باید در چشم قانون، هم طراز « تجاوز به عنف» باشد و بهمان صورت به آن برخورد شود.
- باید آمار مردانی که متقاضی این « بازار» اند جمع آوری شده و همانند « کودک آزاران»، پلیس و دیگر نیروهای انتظامی آنها را تحت نظر داشته باشند.
- به گمان من، موثر ترین شیوه برای بیشتر کردن شانس موفقیت در مقابله با « تن فروشی» این است که به ویژه در شرایطی که « عرضه» تن غیرقانونی است و مجازات پذیر، « تقاضای» تن نیز حداقل به همان صورت غیر قانونی بشود وسزاوار مجازات.



Comments: Post a Comment
 
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?