<$BlogRSDUrl$>

نیاک - یادداشتهای احمدسیف
 

Wednesday, November 02, 2005


نقدی بر « نئولیبرالیسم و دموکراسی» 



نقدی بر "نئولیبرالیسم و دموکراسی"

احمد عزیز که مدتی پیشتر مقاله من « نئولیبرالیسم و دموکراسی» را در « نیاک» خوانده است، در بخش کامنت ها این نقد را نوشته است که با اجازه خودش در این جا می گذارم که شما هم بخوانید. تا آنجا که به من مربوط می شود احمد از هفتاد دولت و ملت آزاد است که در باره نوشته های من هر نظری داشته باشد. پس، قضاوت را به عهده شما می گذارم.
احمد سیف

نوشته: احمد
اول اینکه شما مشخص نمی کنید چه کسی ادعا کرده "دموكراسي نتيجة طبيعی نظام سرمايه سالاريست و اين دو به طور نزديكی به يكديگر مربوط و وابسته اند". بهتر بود ماخذ می دادید و دلایل کسایی که این ادعا رو دارن نقد می کردید. تا اونجایی که بنده می دونم علم اقتصاد سیاسی جدید بحث رو اینجوری آغاز نمی کنه بلکه با ابزار تئوری بازیها سعی می کنه نتایج کشمکشها و بازیهای استراتریک بین گروههای مختلف شامل صاحبان قدرت – سرمایه داران – نخبگان و مردم عادی رو مطالعه کنه و نشون می ده که تحت فرضیات مختلف نتایج اقتصادی و سیاسی کاملا متفاوتی حاصل می شه. شما از اینجا شروع می کنید که " نگاهی گذرا به تاريخ 50 سال گذشته جهان، نشان می دهد كه دولت ها در كشورهای سرمايه سالاری و صنعتی كه در جوامع خويش ادعای احترام به دموكراسی و آزادی دارند، در ديگر نقاط جهان - به خصوص در كشورهای پيرامونی - نه فقط از رژپمهای به شدت سركوبگرو آزادی ستيز حمايت كرده اند ....." . اینها چه ربطی به این بحث داره؟بعد ادعا می کنید که در واقع در کشورهای سرمایه داری هم دموکراسی وجود نداره. سئوال اینه که مقصود شما و اون مدعیان از دموکراسی چه بوده؟ به معنای که در این کشورها وجود داره یا دموکراسی ایده ال. اگر معنای دوم مورد نظر شماست که دیگه بحثی وجود نداره همون اول بگید دموکراسی در هیچ جای دنیا وجود نداره و خلاص. نیازی به بحث بیشتر نیست.
بعد می گید " هفته و ماهی نيست كه شماری از كارگران تنها با تصميم يك جانبه ای كه از سوی مديران و صاحبان شركت ها گرفته می شود، از كار بيكار نشوند. اگرچه كارگران بی كار شده، منبع عمدة درآمد خود را از دست می دهند ولی تصميم گيرندگان كسانی نيستند كه در يك انتخاب آزاد به اين مقام انتخاب شده باشندو در برابر هيچ كس، به غير از خودشان، نيز مسئوليتی ندارند. گاه اتفاق می افتد كه همين قدرتمندان انتخاب نشده، تصميم می گيرند كه كارخانه ای را تعطيل نمايند وكارگرانی كه عمری در همان كارخانه كار كرده و هيچ مهارت قابل خريد و فروش ديگری ندارند، خود را در موقعيتی می يابند كه بايد برای بقيه عمربيكار بمانند". چرا سعی می کنید مسایل رو وارونه جلوه بدید. نرخ بیکاری در کشوری مثل انگلستان چند درصده؟ 5 درصد- نرخ بیکاری 4 درصد هم که نرخ طبیعی بیکاریه یعنی فقط یه چیزی حدوده 1 درصد بیکاری ناخواسته وجود داره که به اونها هم برای مدتی که بیکارند حقوق بیکاری داده می شه. اون بی خانمانها هم که شما ازشون صحبت میکنین اغلب یه سری ادمهای معتاد و الکلی و از این قبیل هستند که بیشتر تقصیره خودشونه تا سیستم . بله بعضی وقتا کمپانیها برای رقابت یا سود نیروی کارشون رو تعدیل می کنند که این ممکنه خیلی انسانی نباشه اما همون طور که گفتم بخاطر اقتصاد پویایی که وجود داره اینها معمولا در مدت کوتاهی کار دیگه ای پیدا می کنند و اگر هم نکنند دولت ازشون حمایت می کنه. شما در این کشورها زندگی می کنید که باید بدونید که هر چند اون کمپانیها ممکنه اهمیت ندن به بیکار شدن تعدادی کارگر اما دولتها به اینکه نرخ بیکاری یا تورم چقدر باشه کاملن اهمیت می دن. اگه آش به این شوری باشه که شما میگید پس چرا در این کشورها اعتراضات و بحرانهای اجتماعی دیده نمی شه.
بعدش شروع کردید کلی راجع به اثرات بد اقتصادی آزادسازی اقتصادی نوشتین. باز سئوال اینه که اینا چه ربطی به بحث دموکراسی داره. اما چون نوشتید من هم نظرم رو میدم. من از نحوه سیاستگذاری اقنصادی در ایران دفاعی نمی کنم این سیاستهایی معمولا چندان بر پایه مطالعات دقیق اقتصادی نیست و بیشتر این تصمیمات منشا سیاسی و منافع گروهی داره . اما خوب تو همین نوشته ها هم اشکالاتی وجود داره. مثلا در مورد سوبسید بحث اصلی اینه که چطور میشه سوبسیدها رو هدفدار کرد. مثلا در حال حاضر به ارزش چندین میلیارد دلار برای بنزین سوبسید داده می شه و طبقاتی که از این سوبسید استفاده می کنند جز طبقات مرفه تر جامعه هستند ( یه چیزی حدود 30 درصد خانوارها اتومبیل شخصی دارند) آیا بهتر نیست این سوبسید برای ایجاد یه سیستم تامین اجتماعی مناسب صرف بشه؟ در مورد آزادسازی تجارت و از این قبیل باز اینو بگم که که اینها لزوما باعث بهتر شدن اوضاع اقتصادی میشه اما مسائل به اون سادگی که شما می گید نیست. در سایر کشورها هم تجربه های خیلی موفق بوده- تجربه های ناموفق هم بوده. این بحث طولانیه و در اینجا نمی گنجه اگه فرصت شد راجع به این هم بعدا مطلبی می نویسم.خلاصه نقد من: خیلی طولانی نوشتید و مطالب رو با هم قاطی کردید. در واقع نوشته شما مثل یه انشا می مونه که طرف هر چی بفکرش رسیده نوشته هر چند ربط چندانی هم نداشته باشه- به موضوعی که نپرداختید رابطه دموکراسی و سرمایه داریه. بعضا مسائل روهم بر پایه علائق ضد سرمایه داریتون سعی کردید وارونه جلوه بدید.




Comments:
 
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?