$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Saturday, April 01, 2006اقتصاد به گونه ای که از سوی شماری از دوستان تعریف می شود مشغله عمده اش تخصیص بهینه منابع محدود و رشد و گسترش بهینه این منابع در گذرزمان و تولید یک زنجیره فزاینده ای از کالا و خدمات متفاوت است. منظور من از اقتصاد به این مفهوم، به واقع اقتصادکلاسیکها و نئوکلاسیکهاست که در درس نامه های دانشگاهی تدریس می شود که موضوع اش عمدتا وارسیدن اقتصاد در جهان سرمایه داری صنعتی است با بازارهای کامل و حاکمیت مصرف کنندگان، تعدیل خود کار قیمت ها، و تصمیم گیری براساس سود ومنافع شخصی و فردی حاشیه ای، با بهینه کردن مطلوبیت مصرف کنندگان در مصرف و سود سرمایه داران در تولید و تعادل نهائی در همه بازارها- بازار کالاها و خدمات و بازار منابع. فرض مستتر در آن هم « عقلانیت» و تصمیم گیری صرفا مادی گرایانه، فردی، برای حداکثر کردن منافع فردی است.
اقتصاد سیاسی- برمبنای درکی که من از آن پیدا کرده ام- از اقتصاد اندکی فراتر می رود. یعنی در کنار دیگر مسایل، هم چنین به بررسی فرایندهای اجتماعی و نهادینه ای می پردازد که از طریق آنها گروه های مشخصی از نخبگان اقتصادی و سیاسی برشیوه تخصیص منابع محدود درزمان حال و درگذرزمان تاثیر می گذارند. البته ممکن است در یک جا، این کار فقط برای منافع شخصی نخبگان صورت بگیرد و در جای دیگر، به نفع جمعیت بیشتری باشد. به عبارت دیگر، اقتصاد سیاسی، هدفش وارسیدن رابطه بین سیاست و اقتصاد است و در این وارسی هم به مقوله قدرت توجه ویژه مبذول می دارد. و اما اقتصاد توسعه، به نظر من حتی حوزه فعالیت گسترده تری دارد. نه فقط به تخصیص بهینه منابع محدود می پردازد، بلکه به منابع موجود ولی عاطل هم توجه دارد و البته که نگران رشد پایداراین منابع درگذر زمان هم هست. در عین حال، از حوزه هائی که در اقتصاد توسعه مورد توجه قرار می گیرد بررسی مکانیسم های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نهادینه ای در بخش خصوصی و دولتی است برای سرعت بخشیدن به میزان رشد اقتصادی و هم چنین، وارسیدن موثرترین شیوه برای این که این رشد بیشتر به بهبود در سطح زندگی اکثریت جمعیتی که در فقر و بدی تغذیه در آسیا، افریقا، و امریکای لاتین زندگی می کنند منجر بشود. برخلاف وضعیتی که در کشورهای سرمایه داری صنعتی داریم در اغلب کشورهای درحال توسعه و توسعه نیافته: - بازارها به دلایل گوناگون، به شدت مخدوش اند. - مصرف کنندگان و تولیدکنندگان اطلاعات بسیار کمی دارند - جامعه و اقتصاد درگیر تغییرات ساختاری اساسی است. - دراغلب بازارها، عدم تعادل آشکار وجود دارد و باز به دلایل مختلف، نظام علامت دهی قیمت ها- یا عمل نمی کند و یا به خاطر توزیع غیر کارآمد قدرت، از عمل کردن آن جلوگیری می شود. - وجود وضعیت عدم تعادل، منشاء، رانت خواری- نه فقط برای دولتی ها که برای فعالان بخش خصوصی است. - دراغلب موارد، محاسبات اقتصادی، با معیارهای غیر اقتصادی و اغلب سیاسی انجام می گیرد. در یک جا، مشکل اصلی « بومی کردن» است ( برای نمونه در عمان ود یگر کشورهای خلیج فارس)، درجای دیگر، هدف اصلی تخفیف درگیری های قومی وقبیله ای است ( در بسیاری از کشورها در افریقا)، و باز هم، در جای دیگر، حفظ سنت های فرهنگی و مذهبی ممکن است مهم شود( خودتان مثال بزنید!) - درسطح فردی، خانواده، قبیله، مذهب، و یا ملاحظات قبیله ای برمسایلی چون محاسباتی بر مبنای حداکثر سازی سود و مطلوبیت، منفعت فردی وتصمیم گیری قائم به خویش ارجحیت پیدا می کند. به این ترتیب، آن چه که من اقتصاد توسعه نامیده ام، بسیار بیشتر از اقتصاد و یا اقتصاد سیاسی، باید نه فقط به اقتصاد که به نیازهای فرهنگی،و سیاسی تعدیل سریع ساختار اقتصادی و نهادها در کل جامعه به شیوه ای که برای تداوم خویش، با بهینه کردن تخصیص منابع، منافع پیشرفت اقتصادی را در اختیار بیشترین بخش جمعیت قرار بدهد نیز بپردازد. بایدبرای درک مکانیسم هائی که خانوارها، مناطق و حتی ملتی را در تله فقرنگاه می دارد بکوشد و از آن مهم تر، راههای فراگذشتن و در هم شکستن این تله را نیز نشان بدهد. اگر این تعبیر از اقتصاد توسعه، را بپذیریم، در آن صورت، نقش بیشتری برای دولت در امور اقتصادی باقی می ماند و هم خوانی بخش دولتی و بخش خصوصی برای رسیدن به اهداف اقتصادی که بر شمردیم، اهمیت بیشتری می یابد. همین جا بگویم و بگذرم که به خاطرگوناگونی مشکلات ناشی از توسعه نیافتگی اقتصادی، اقتصاد توسعه به ذات باید اقتصادی التقاطی باشد. یعنی، نه فقط از حوزه های مربوط و مفید اقتصاد بهره می گیرد بلکه، ازوارسیدن تجربیات دیگران- بررسی های تاریخی فرایند توسعه- نیز غفلت نمی کند. واقعیت امر این است که در این عرصه، هرروزه شاهدیم که شماری از تجربیات کشورهای صنعتی، با داده های امروزین ما از کشورهای توسعه نیافته تائید می شود و به همین نحو، شماری دیگرنیز نامربوط و نادرست اعلام می شود. هر چه که اختلاف نظر در این عرصه ها باشد ولی هدف نهائی اقتصاد توسعه ثابت می ماند. چکنیم که شرایط مادی زندگی 75 % از ساکنان کره زمین بهتر بشود؟ فعلا این انشای امروز من تا بعد بیشتر مزاحم بشوم.
|
Comments:
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |