<$BlogRSDUrl$>

نیاک - یادداشتهای احمدسیف
 

Monday, January 16, 2006


یادداشتی در باره سرمایه گذاری مستقیم خارجی: 


دراین که مشروط به وجود شرایطی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی برای کشورمیزبان بسیار مفید است تردیدی نیست. ولی با این دیدگاه که متاسفانه درایران هم بسیار متداول است که سرمایه گذاری مسقتیم خارجی درهرشرایطی برای اقتصاد میزبان مفید است موافق نیستم. در این یادداشت به حزئیات نمی پردازم و درفرصت دیگری به آن خواهم پرداخت. ولی در حد همین یادداشت، بد نیست به چندسئوالی که باید مورد توجه قرار بگیرد، اشاره کنم.
- آیا سرمایه گذاری مستقیم خارجی بخشی از استراتژی جانشینی واردات است یا این که کشورمیزبان قرار است به یک سکوی صادراتی تبدیل شود؟
- اگر هم سرمایه گذاری مستقیم خارجی بخشی از استراتژی جانشینی واردات باشد، آیا هیچ برنامه ای برای صدور محصولات از کشور میزبان مورد توجه قرار گرفته است یا خیر؟
- آیا توافق های انجام گرفته برای ایجاد« صنایع مونتاژ» است یا این که به مرور قرار است فرایند تولید بومی شود؟
- برسرسود ناشی از سرمایه گذاری چه خواهد آمد؟
- آیا همه یا بخشی از آن در اقتصاد میزبان سرمایه گذاری می شود یا این که ازکشور میزبان خارج خواهد شد؟
- برسرموضوع انتقال تکنولوژی چه توافق هائی صورت گرفته است؟ آیا مقوله انتقال با محدودیت هائی از سوی بنگاه خارجی روبرو است یا خیر؟
- آیا سرمایه گذاری در یک پروژه نو و جدید است یا این که واحدهای موجود قرار است به مالکیت سرمایه گذار خارجی درآید؟ این پرسش، به خصوص در باره کشورهای میزبانی که نرخ بیکاری بالاتی دارند اهمیت بیشتری دارد. به تجربه می دانیم که میزان اشتغال آفرینی درخرید واحدهای موجود معمولا قابل توجه نیست.
البته اگر سود حاصله، تمام یا بخشی، در اقتصاد میزبان سرمایه گذاری شود، تاثیر این سرمایه گذاری ها در میزان رشد اقتصادی جشمگیر تر خواهد بود. مقوله انتقال تکنولوژی نیز اهمیت زیادی دارد چون درشرایط امروز جهان، بدون داشتن تکنولوژی مدرن نمی توان در بازارهای بین المللی از توان رقابتی کافی برخورداربود.
باید یادآوری کنم که در همه این موارد، ساختار درونی اقتصاد میزبان- از نظر شفافیت سیاست پردازی دولت و قانونمندی امورات به ویژه قوانین مربوط به مالکیت و قرارداد- هم بسیار مهم است. در نبود این پیش گزاره ها، شانس توفیق در جلب سرمایه گذاری خارجی بسیار محدود است. همین جا، به اشاره بگذرم که برخلاف نظر بعضی از دوستان درایران، نباید به سرمایه گذاری خارجی به عنوان « وسیله ای» برای « اصلاح امور» در ایران نگاه کرد!( البته می توان این کار را کرد کما این که می کنند، ولی نتیجه ای ندارد. کما این که ندارد!) بنگاه های خارجی نه چنین ماموریتی دارند و نه این که این کاره اند. تا اموراصلاح نشود، بنگاهها به ایران یا یک اقتصاد مشابه نخواهند آمد. نقطه.
پس از ذکر این نکات، بد نیست به اختصار به بررسی پی آمدهای سرمایه گذاری مستقیم خارجی بپردازم. به قول اقتصاد خوانده ها،
فرض می کنیم، که آمده اند. چه پی آمدهائی می توان انتظار داشت؟ برای این منظور به دو نمودار زیر توجه کنید.






در نمودار اول- دست چپ- روی محور افقی میزان سرمایه دراقتصاد وروی محور عمودی هم نرخ بازگشت به سرمایه را اندازه گیری می کنیم. درحالت اول فرض می کنیم که میزان سرمایه ای که در اقتصاد بکار افتاده است بین سرمایه گذاران داخلی وخارجی تقسیم شده است- OK2 که OK1بومی و K1K2.هم سرمایه خارجی است. براساس اصول مقدماتی اقتصاد می دانیم که کل ارزشی که بکار گیری این میزان سرمایه در اقتصاد تولید می کند، برابر است با aOK2n که سهم سرمایه معادلOrnK2 است وبقیه، یعنی آن مثلت بالای نرخ تعادلی بازگشت، هم سهم دیگر عوامل تولید- به عنوان مثال کار- در این اقتصاد است.
فرض کنید که مقدار سرمایه گذاری مستقیم خارجی در اقتصاد میزبان به میزان K2K3افزایش می یابد. با بیشتر شدن عرضه سرمایه دراقتصاد، نرخ بازگشت سرمایه از r به میزان r1 می رسد. و می توان در نمودار دوم ( دست راست)، چگونگی تقسیم ارزش تولید شده بین عوامل مختلف تولید- در این جا به اختصار سرمایه و کار- را مشاهده کرد.
همان گونه که در نمودار مشاهده می کنیم، با افزایش سرمایه دراقتصاد، سهم کار از کل ارزش تولید شده افزایش می یابد ومیزان افزایش هم معادل بخش های M+F+H است. همان گونه که در نمودار می بینیم سهم سرمایه داخلی به نسبت قبل کاهش یافته است ولی اگر کل سهم سرمایه خارجی را در نظر بگیریم مشاهده می کنیم که سهم سرمایه خارجی در کل افزایش یافته است چون بخش S از مربع F به مراتب بیشتر است. البته ناگفته روشن است که میزان سرمایه خارجی هم افزایش یافته و طبیعتا افزایش سهم آن هم ابهامی ندارد.
اگر به یادداشته باشید در ابتدای این یادداشت گفته بودم که باید دید چه برنامه دراز مدتی مورد توافق قرار می گیرد، یعنی آیا سرمایه گذاران خارجی مازاد به دست آمده را در اقتصاد سرمایه گذاری می کنند یا این که آن را از مملکت خارج می کنند؟ البته گفتن دارد که سرمایه گذاری کردن این مازاد به پیش شرط هائی نیازمند است که علاوه بر وضعیت کلی اقتصاد، باید از سوی دولت میزبان مورد توجه قرار بگیرد ولی از نمودار بالا معلوم است که اگر این پیش شرط ها آماده نباشد و یا این که سرمایه گذار خارجی علاقه ای به سرمایه گذاری بیشتر در اقتصاد میزبان نداشته باشد، به ویژه با کاهش سهم سرمایه داران داخلی، رونق وبهبود اقتصادی پایدارنخواهد بود



Comments: Post a Comment
 
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?