$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Saturday, April 12, 2008از لحظه ای که سال جدید سال « نوآوری» نام گرفت شاهد « نوآوری های » زیادی از سوی دست اندرکاران قدرت درایران بوده ایم که متاسفانه تمامی هم ندارد. نمی دانم از غربت نشینانی چون من چه کاری بر می آید و یا بطور کلی در عکس العمل به این همه « نوآوری» چه می توان کرد؟ خوف دارم اما که « نوآوری» زیادی، سرازآن چنان بلبشوئی در بیاورد که نه از تاک نشانی بماندو نه از تاک نشان.
بگذریم. حتی منی که درایران هم نیستم با خواندن آن چه که درسایت های دولتی می خوانم می توانم تورم را ببینم و حتی اگر خواستم با آن « عکس هم بگیرم» و تازگی ها البته دیده ام که پس از مدتها، دست اندرکاران قدرت هم پذیرفته اند که تورم را ببینندو حداقل، حضورش را به رسمیت بشناسند. اگرچه این پذیرش همگانی پدیده ای این چنین علنی خود قدمی به جلوست، ولی طبیعتا از آن مهم تر، شناخت ریشه ها و ارایه سیاست های موثر برای کاستن از این تورم روزافزون است. در این جا هم اندک نشانه های روشنی قابل رویت بود که اگرچه تورم می تواند درشرایط مختلف، علل متعدد داشته باشد ولی رشد و گسترش افسار گسیخته نقدینگی، خواه ناخواه به صورت تورم بیشتر درمی آید. امیدواری بر این بود که وقتی یک توافق همگانی به دست آمد، شاید، راه برای یافتن راههای برون رفت هم آماده شود. هم دولت فخیمه اندکی معقولانه تر عمل کند و هم بانک مرکزی با قاطعیت بیشتری جلوی رشد به واقع مسخره نقدینگی را دراقتصادتنبل ایران بگیرد. در این توهم بودم که فرمایشات آقای جهرمی را دراعتماد خواندم. من نمی دانم ایشان درکجا درس خوانده اند و چه خوانده اند ولی این فرمایشات ایشان سرشار از « نوآوری» است. اگر چه خودم هم چیز زیادی نمی دانم ولی به گمانم ایشان تئوری بدیع و تازه ای در باره علل تورم ارایه داده اند! می فرمایند، که «جمع آوري نقدينگي براي کنترل تورم تفکري اشتباه است». خوب جناب، ممکن است فرمایش شما درست باشد، ولی لطفا دلایلتان را بفرمائید تا ما هم ارشاد شویم! چرا اشتباه است؟ آن چه به جای استدلال می آید، به واقع نظری است فتوا گونه که باید به آن باوری ایمانی داشته باشی والی اجزایش با یک دیگر رابطه ای منطقی ندارند. «با جمع آوري نقدينگي تنها به طور موقتي مي توان جلوي تورم را گرفت و چون قدرت جهت دادن به نقدينگي در بخش هاي مختلف وجود ندارد از اين طريق تنها مي توان راه نجات موقتي پيدا کرد». ولی آقای جهرمی، اگر بخواهیم « بطور دائمی» جلوی تورم را بگیریم، چه باید بکنیم؟ بیهوده شکمتان را صابون نزنید آقای جهرمی به این کار ندارد، ایشان فقط نگران « نوآوری» است. حرف مرا قبول نکنید، خودتان بخوانید: «اين راه حل باعث ايجاد تورم بيشتر در سال هاي آينده مي شود و اين تفکر اشتباه اقتصادي 30 سال است که اعمال مي شود». من می گویم آقای وزیر، سال های آینده به کنار، ولی علت تورم در این سالها کدام است! و اما، درباره این فرمایش آقای جهرمی، دونکته ولی باید به عرض مبارک ایشان برسد. اگر کنترل نقدینگی 30 سال است که اعمال می شود پس چه شد و چه پیش آمد که در همین دوسال و اندی گذشته به اندازه تاریخ ایران نقدینگی بیشتر به این اقتصاد مریض ایران تزریق شده است! آقای جهرمی ظاهرا معنای « کنترل» را نمی داند. در ثانی، اگر میزان نقدینگی به واقع کنترل شده است، در آن صورت، از نظر شما علت تورم در ایران چیست و کدام است؟ البته بگویم و بگذرم که درعلم مظلوم اقتصاد، رابطه هائی هست که طبق تعریف درست اند- نه این که متاثر از این یا آن دیدگاه اقتصادی باشد. ویکی از این رابطه ها که طبق تعریف درست است، همان مبادله معروف فیشر است که درساده ترین شکل، یعنی میزان تولید ضربدر یک اندیس قیمت باید برابر عرضه پول ضربدر سرعت جریان پول باشد. البته می توان درپیوند با هرکدام از این متغیرها فرضیاتی کرد و به نظریه پردازی پرداخت ولی واقعیت این رابطه- به گمان من- ربطی به این یا آن دیدگاه اقتصادی ندارد. خوب، آقای جهرمی، اگر در سی سال گذشته، میزان نقدینگی دراقتصاد بیمار ایران کنترل شده است، آن گاه دربرابر شواهدی که هست چه می فرمائید؟ برای این که فکر نکنید در خارج نشسته ام و می گویم لنگش کن، بفرمائید این هم سندش از دولت خود شما: «نتيجه يك پژوهش در بانك مركزي نشان مي دهد، اسكناسي كه در سال 1386 بتواند قدرت خريد يك برگ اسكناس يك هزار توماني سال 1350 را داشته باشد به صورت بالقوه بايد ارزشي معادل 383 هزار تومان داشته باشد. به عبارت ديگر هر يك هزار تومان سال 1350، در سال 1386 معادل 74/99 درصد از ارزش خود را از دست داده است.»من کاری به باقی وجوه ندارم که حضرات سه تا صفر را حذف می کنند یا شش تا ولی در همین سند می خوانیم «كه در طول سال هاي 1350 تا شهريورماه 1386، حجم كل نقدينگي كشور از 6/29 ميليارد تومان به بيش از 145 هزار ميليارد تومان افزايش پيدا كرده است كه بيانگر رشد چهار هزار و 902 برابري حجم نقدينگي در طول اين سال هاست». آیا به واقع می دانید که هرچیزی برای این که در طول 36 سال 4902 برابر بشود، سالی چند درصد باید رشد کند؟ همین طور سردستی، حساب کردم با متوسط رشد سالانه ای برابر با 26.6% این نتیجه به دست می آید. هراسناک این که متوسط رشد سالانه در این دو سال گذشته که به ادعای آقای وزیر این « سیاست نادرست کنترل نقدینگی» اجرا شده، 35 درصد بوده است یعنی اگر به همین شیوه آقای جهرمی نقدینگی را کنترل کنیم در سال 1400 میزان کل نقدینگی که در سال 1386 برابر با 145000 میلیارد تومان بود، با 90 برابر رشد، به رقمی می رسد که من یکی نمی توانم بخوانم: 13072978 میلیارد تومان! لابد آن موقع ایران هم مثل زیمبابوه اسکناس های 50 میلیونی و 100 میلیونی منتشر می کند و یا حتی به جای سه صفر، 99 تا صفر را حذف می کنند! می خواهم این نکته را گفته باشم که همه چیز به کنار، با توجه به رشدهای 30.4 و 39 درصدی نقدینگی در دو سال گذشته، بی پایگی فرمایشات آقای جهرمی عیان تر می شود. ولی ایشان البته ول کن قضیه نیستند، اگر نقدینگی را فقط به عنوان یک سیاست ضد تورمی کنترل کنیم، به قول آقای جهرمی، ممکن است یک « درمان موقتی» باشد ولی «اين مشکل روزبه روز در حال بزرگ شدن است» و بهتر است « براي مدتي صبر اقتصادي و ملي به کمک جرات مسوولان آمده تا اين مشکل ريشه کن شود». نمی دانم این صبراقتصادی دیگر چه صیغه ایست؟ یعنی می فرمائید مردم چه کنند!چون موادغذائی کم است و یا گران است و هرروزه هم گران تر می شود، فعلا صبر کنند و غذا نخورند تا... از سوی دیگر، یعنی شما می فرمائید، که علت تورم در ایران، کنترل نقدینگی است که به قول خودشما به خاطر اجرای این « سیاست غلط» روز به روز در حال بزرگ شدن است! یا چی! من که نمی دانم وزیر کار چه می گوید. هرکس می فهمد دستش را بلند کند! اشاره می کند که مشکل اقتصاد ایران «مشکلات ساختاری» است که درست می گوید و از « دولتی بودن اقتصاد» سخن می گوید که آن هم بسته به این که منظورش چه باشد می تواند هم درست باشد و هم نباشد. آقای وزیر اگرچه به « تفکر دولتی» ایراد می گیرد ولی بعید می دانم که به واقع بداند راجع به چه دارد حرف می زند. در همین جا جهرمی « مسووليت وزارت کار را حفظ و توسعه کار دانست» البته اشاره می کند که باید برای حفظ « فرصت های قبلی» کوشید. من عقیده ام این است که وزارت کار به جای این که خود را حافظ فرصت های قبلی بداند، باید به شیوه ای رفتار کند که تغییرات لازم در ساختار تولید و در ساختار بازار کاربا حداقل هزینه مالی و اجتماعی انجام بگیرد نه این که این گونه که می گوید، « مهم ترین» وظیفه اش حفظ « فرصت های قبلی» باشد. اگر به پی آمد آن چه که می گوید بیندیشد، « حفظ» این فرصت های قبلی بدون جلوگیری از تغییراتی که برای حل مسایل اقتصادی اساسی اند امکان ندارد و جلوگیری از این تغییرات با وضعیتی که براقتصاد تنبل ایران حاکم است، اگر نشانه « بلاهت» نباشد، احتمالا نشانه « خیانت» به منافع دراز مدت ایران است. و بعد اشاره می کند به استفاده ناصحیح از نفت که البته توضیح بیشتری نمی دهد ولی حرفش درست است که هم این دولت و هم دولت های قبلی از دلارهای باد آورده نفتی درراستای ایجاد و گسترش اقتصادی گداپرور استفاده کرده بودند. دراین خصوص، دولت جدید « نوآوری» نکرده است! حداقل در 80 سال گذشته- به جز دوسال و اندی به دوره پیر احمدآباد- وظیفه عمده دولتمردان تبلیغ و تشویق اقتصادی غیرمولد و گدا پرور بود. نمی دانم سند وزیرکار چیست که چندین بار تکرار می کند که « مشکل تورم ناشي از افزايش نقدينگي نيست» و بعد این مثال خنده دار را می زند که « بسياري از کشورهاي خارجي بيش از ميزان توليد، نقدينگي دارند»، خوب که چی، ولی بعد، از آن نتیجه می گیرد که « نقدينگي نمي تواند اثر چنداني بر ميزان تورم داشته باشد». شما را نمی دانم. من ولی خیالم اندکی راحت شد! با این همه، عواملی که باعث تورم می شوند هم چنان در هاله ای از ابهام باقی می مانند. پیشتر مهم ترین وظیفه وزارت کار را از زبان وزیرش شنیدیم ولی نمی دانم چه پیش می آید که یک مرتبه می زند به صحرای کربلا، «کارفرما بايد در جذب نيروي انساني مختار باشد» و روشن نیست که در آن صورت برسر عمده ترین وظیفه وزارت کار که پیشتر از زبان ایشان خوانده بودیم، چه خواهد آمد! و اما، نکته ای که برای من هم چنان معماست این که چرا دانشگاهها درباره این تئوری های « نوآورانه» آقای جهرمی دست به تبلیغ نمی زنند! من فقط می توانم به ایشان پیشنهاد کنم که تا دیر نشده و کس دیگری این « نوآوری» را به اسم خودش در مجامع بین المللی مطرح نکرده، بهتر است این « تئوری تازه» را به اسم خودشان به ثبت برسانند . کسی چه می داندشاید مثل مک دونالد و برگرگینک و پیتزا هت منبع درآمدهای بادآورده بشود!! از شوخی گذشته، آن کسی که به جای دانش جعفری وزیر اقتصاد و دارائی می شود کاش لایحه ای به مجلس ببرد که حرف مفت و مهمل زدن در ایران مالیات داشته باشد! فکر می کنم دراسرع وقت، کسری بودجه دولت فخیمه برطرف شود.....
|
Comments:
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |