<$BlogRSDUrl$>

نیاک - یادداشتهای احمدسیف
 

Wednesday, February 06, 2008


درباره علل موفقیت یک بنگاه در بازار-4 


نوآوری و بدعت
دریادداشت دیگر از قابلیت های مشخص به اختصار حرف زدم. حالا اجازه بدهید نوآوری و بدعت را به اختصار بررسی کنم.
به عنوان یک قابلیت مشخص، نوآوری و بدعت درمقایسه با ساختار و خوشنامی مشکل آفرین تر است.
- نوآوری و یا کوشش برای رسیدن به توانائی های لازم برای نوآوری پرهزینه و منافع احتمالی اش نامشخص است.
- مدیریت مفید و موثر نوآوری کارسهل و ساده ای نیست.
- در اغلب اوقات، تحقق منافع ناشی از بدعت بسیار دشوار است.
نوآوری ممکن است درباره محصول و یا فرایند تولیدی باشد.
نوآوری محصول:
همین جا به اشاره بگذرم که مدیریت نوآوری پرهزینه و پرمخاطره است. محصول نو تازه ممکن است موفق نباشد، چون برایش تقاضائی نیست و یا تقاضای موجود ممکن است کافی نباشد. نکته ای که در باره نوآوری با اهمیت است این که اگرچندین بنگاه هم زمان روی یک پروژه نوآورانه سرمایه گذاری نمایند، پی آمدش پائین آمدن نرخ بازگشت سرمایه برای همه این بنگاههاست و اما اگر شرکتی برروی موضوعی کاربکند که دیگر بنگاهها آن را جدی نگرفته اند، احتمال سودآوری کلان وجود دارد. بطور کلی این احتمالا درست است که مواردی که نوآوری در باره محصول بطور کامل قابل کنترل باشد، چندان زیاد نیست. مگر آن که قوانین بسیار موثر و سخت گیرانه ای درحمایت از ثبت اختراعات وجود داشته باشد. این امکان جدی وجود دارد که نوآوری محصول در عمل به صورت یک مسابقه فن آورانه در بیاید که در آن بنگاهها بطور جمعی برنده نخواهند شد، چون هر بنگاهی با صرف منابع خویش می کوشد محصول مشخص خویش را تولید نماید. در این مسابقه فن آورانه، بنگاهی موفق خواهد شد که برای مدت طولانی تری در این مسابقه باقی بماند که البته چنین کاری، پی آمدهای مشخصی از نظر منابع دارد. حالت تعادلی در این بازار وقتی پیش می آید که وقتی یک بنگاه به سرمایه گذاری در فن آوری دست می زند، بنگاه دیگر بلافاصله عکس العمل نشان نداده و منتظر موقعیت مناسب باشد. اگربه این وضعیت در بازار به صورت یک بازی ساده با دو بازیکن بنگریم، دو وضعیت تعادلی وجود دارد که بدون تبانی بین بنگاهها، پی آمد نهائی اش تعیین شدنی نیست. البته راه حل های متعددی وجود دارد.
- یک بنگاه به شکلی که برای دیگران قابل اعتماد وقبول باشد، خود را به ادامه پژوهش متعهد کند.
- ممکن است یک بنگاه به خاطر سابقه پژوهشی گذشته اش در موقعیت بهتری باشد.
- بنگاهها درعکس العمل به پروژه های نوآورانه ممکن است از ترکیبی از استراتژی های مختلف استفاده نمایند.
-بنگاهها با ایجاد واحدهای مشارکتی درهزینه ها و منافع پروژه های پژوهشی مشارکت داشته باشند.
به عنوان یک قاعده کلی، بنگاهی که در پیوند با نوآوری محصول قابلیت مشخص داشته باشد، معمولا ساختار وخوشنامی محکم و استواری هم دارد که حامی یک فرایند ادامه دار نوآوری و بدعت برای به دست آوردن منافع افزاینده هم هست.
نوآوری درفرایند تولیدی:
آغازگربودن درنوآوری در فرایند تولیدی اگرچه مخاطره آمیز است ولی منافع اش در پیوند با نوآوری هائی که بطور مشخص اداره یک بنگاه را متحول می کند- مثلا کامپیوتریزه کردن همه کارها در یک بنگاه- می تواند به سهولت نقد شده و کنترل شود. درعین حال، لازم به یادآوری است که از آنجائی که بنگاههای دیگر هم می توانند همین نوآوری ها درفرایند تولیدی را بکار بگیرند، این نوع نوآوری ها نمی تواند منبع امتیازات پایدار رقابتی باشد.
معیارها:
دربعضی موارد، فرایند نوآوری، موافقت بنگاهها برسرمعیارهای فن آورانه را ضروری می سازد. بعید نیست که بسته به سرمایه گذاری های اولیه هر بنگاهی معیار مشخصی را مد نظر داشته باشد ولی نکته اساسی این است که برسرمعیارها در هر رشته و یا صنعت خاص، باید توافق صورت بگیرد. این توافق، به دوصروت می تواند اتفاق بیفتد.
- دولت با استفاده از قدرت خویش، تعیین معیار نماید.
- تعهد یا سرمایه گذاری برگشت ناپذیر یک بنگاه برسرمعیار، آن معیار را تعیین نماید.
اغلب اوقات، این وضعیت، به صورت جنگ بر سرمعیارها در بین بنگاهها در می آید و بنگاهی امکان بیشتری برای پیروزی دارد که:
- درابتدای امر، نفوذ بیشتری در میان مصرف کنندگان به دست آورده باشد.
- به عنوان عرضه کننده دردراز مدت، اعتبار بیشتری داشته باشد.
و اما از « دارائی های استراتژیک» چه می توان گفت؟ خوب این نکته بماند برای فرصتی دیگر.



Comments: Post a Comment
 
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?