<$BlogRSDUrl$>

نیاک - یادداشتهای احمدسیف
 

Sunday, December 31, 2006


درحاشیه اعدام صدام حسین.... 


....هرچه كه برنامه تسليحاتي ديكتاتور حاكم بر عراق باشد در اين ترديدي نيست كه دولت هاي غربي و روسيه عمده عرضه كنندگان سلاح هاي كشتار جمعي و تكنولوژي لازم براي گسترش جهاني اين سلاحها هستند. درگزارشي كه مدتي پيش دولت عراق به سازمان ملل متحد ارايه نمود جزئيات تسليح عراق از سوي غربي ها آمده بود كه 8000 صفحه از 12هزار صفحه آن از سوي امريكا سانسور شد. ولي با همة كوشش امريكا براي كتمان اين رابطه، رازها از پرده برون افتاد. نه فقط 5 عضو دائمي شوراي امنيت سازمان ملل در تسليح عراق نقش چشمگيري داشته اند بلكه كشورهائي چون ژاپن ( 5 شركت)، هلند ( 3 شركت)، بلژيك (7 شركت)، اسپانيا (3 شركت) و سوئد (2 شركت) نيز در اين معاملات مرگ بار شراكت كردند. در ميان 24 شركت امريكائي كه با صدام حسين درگير معاملات اسلحه بوده اند مي توان از هاني ول، دوپون ( صنايع اتمي)، و هيولت پاكارد(صنايع اتمي و موشكي) نام برد. علاوه بر 24 شركت 50 شعبه شركت هاي خارجي معاملات فروش سلاح و تكنولوژي تسليحاتي خود به عراق را از طريق امريكا انجام داده اند. در اين گزارش حتي ادعا شده است كه وزارت دفاع ، انرژي، و تجارت امريكا در معاملات سلاح كشتار جمعي باعراق مشاركت داشته اند. الكولاك انتر ناسيونال – يك شركت امريكائي در مريلند – دستگاه آغاز كننده گاز خردل به عراق فروخت. يك شركت ديگر در تننسي مقدار زيادي مواد شيميائي براي ساختن sarin به عراق صادر كرد. مواد اوليه لازم براي ساختن Anthrax هم بوسيله كمپاني هاي امريكائي و با اطلاع كامل دولت صادر شد. يك شركت در واشنگتن مواد اوليه لازم براي ساختن بمب هاي شيميائي را در اختيار صدام قرارداد. يكي از معاونان وزير دفاع امريكا در كنگره در دفاع از سياست امريكا در تسليح صدام حسين گفت، « ما نمي توانستيم شاهد شكست عراق باشيم» و 6 ماه پس از حمله شيميائي به حلبچه، در 19 سپتامبر 1988 يك شركت در مريلند 11 نوع مواد شيميائي از جمله چهار نوع انتراكس به عراق صادر كرد. اگرچه آلمان اكنون موضعي ضد جنگ دارد ولي 80 شركت آلماني در فروش سلاح و تكنولوژي تسليحاتي به عراق شركت كرده اند. يك شركت آلماني هزار عدد فيوز موشك اسكاد و استكيس كه قادر به حمل اسلحه بيولوژيك و حتي اتمي است در اختيار عراق قرار داد. حتي ادعا شده است كه تكنولوژي توليد و استفاده ازگازهاي سمي كه بر عليه كردها استفاده شد با تشويق دولت آلمان در اختيار عراق قرار گرفت. هشت شركت فرانسوي در تسليح عراق شركت كردند. فرانسه 200 تانك AMX ، هواپيماي ميراژ و هليكوپتر جنگي Gazelle به عراق فروخت. شش شركت روسي، و 3 شركت چيني هم در برنامه تسليحاتي عراق مشاركت كرده اند. انگلستان كه امروزه به اين جنگ استعماري و تجاوزگرانه پيوسته است تا سلاح كشتار جمعي عراق را نابود كند به مقدار گسترده و بطور فعالانه اي در تسليح عرا ق نقش داشت. رويهمرفته نام 17 شركت انگليسي در اين گزارش ذكر شده است. البته سازمان ملل متحد به نادرستي معتقد است كه افشاي نام اين شركت ها دست آورد مثبت نخواهدداشت و به همين سبب كوشيده است تا اين اسامي به بيرون درز پيدا نكند[i]. اين گونه كه از قرائن بر مي آيد پس از اشغال كويت از سوي عراق، حداقل معاملات آزاد تسليحاتي از سوي شركت هاي غربي متوقف شده است ولي شواهد موجود نشان مي دهد كه حتي پس از 1991و در تناقض آشكار با قطع نامه سازمان ملل، دو عضو دائمي شوراي امنيت – روسيه و چين- به فروش سلاح كشتار جمعي به عراق ادامه دادند. تيم هاي اسلحه ياب سازمان ملل به مداركي دست يافته اند كه نشان مي دهد شركت هاي لوينوست، مارس روتور، و نيخيسم از روسيه حتي در 1995 قطعات هليكوپتر هاي جنگي به عراق فروخته اند. در آوريل 1995 اين شركتها به ظاهر به يك فلسطيني كه بعدا معلوم شد از سوي عراق معامله مي كند قطعات موشك هاي دور پرواز فروختند. شركت چيني Huawei حتي در 2001 و 2002 تكنولوژي و قطعات دفاع ضد هوائي به عراق ارسال كرد. نكته قابل توجه اين كه در اين معاملات هيچ نوع تكنولوژي و يا سلاحي ( تكنولوژي توسعه سلاح اتمي. شيميائي، موشك، بيولوژيك، سكوهاي متحرك پرتاب موشك هاي اسكاد ) نبود كه براي فروش عرضه نشده باشد. وزارت امور خارجه انگليس در برخورد به اين وضعيت به راستي رسوا كننده اعلام كرده است كه كل قضيه را بررسي كرده و اگر لازم باشد خاطيان را به دادگاه خواهد كشاند ولي وزارت تجارت بريتانيا در اطلاعيه خويش متذكر شد كه اسناد اين معاملات در دست نيست. نماينده يكي از شركت هاي انگليسي كه به كمك به برنامه تسليحات اتمي عراق متهم شده است در يك مصاحبه مطبوعاتي گفت كه « ما اين قطعات را به يك آلماني فروختيم كه او به عراق فروخته است». يكي از شركت هاي وابسته به وزرات دفاع انگليس نيز در اين معاملات شركت داشته است ولي وزارت دفاع در اطلاعيه اي اعلام داشت « نه كساني كه در آن موقع شاغل بودند بر سركارند و نه هيچ يك از اسناد در دسترس است»[ii]
از اين وجه مسئله كه بگذريم، گفتن دارد كه ادعاي نگراني امريكا از گسترش اسلحه هاي كشتار جمعي رياكارانه است چون صادرات اسلحه از سوي امريكا به تنهائي از صادرات اسلحه بقيه جهان بيشتر است. البته فقط ديكتاتور عراق نبود كه مورد التفات امريكا قرار داشت. در طول 88-1983 زياد باره ديكتاتور سومالي نيز 155 تفنگ ضد هوائي، موشك انداز ضد تانك و بسيار سلاح ديگر از امريكا دريافت نمود. مدتي بعد وقتي زياد باره از سومالي گريخت و امريكا نيز به سومالي لشگر كشيد همين سلاح ها بود كه باعث كشتن 70 تن از سربازان امريكائي وسازمان ملل متحدشد. حتي اخيرا خبر داريم كه دولت بوش تحريم فروش اسلحه به هندوپاكستان را – دو كشور داراي بمب اتمي كه در حالت نيمه جنگ بسر مي برند- لغو كرده است[iii].
در مورد مشخص عراق، مي توان به شواهد ديگري اشاره كرد. اگرچه پس از جنگ اسرائيل با اعراب در 1967 رابطه ديپلماتيك بين عراق و امريكا قطع شد ولي دو ماه پيش از حمله عراق به ايران دو كشور توافق كردند تا رابطه سياسي را دو باره بر قرار نمايند ولي به دلايل سياسي تا 1984 - يعني مدتي پس از تائيد سارمان ملل متحد در استفاده عراق از سلاح شيميائي بر عليه ايران- اين رابطه بطور رسمي بر قرار نشد. البته صدام در ملاقاتش با آوريل گلسپي سفير امريكا در عراق در 1990 مي گويد، «براي اجتناب از تفسير غلط» اعلام عمومي اش را به تعويق انداخته بودند چون در عين حال« اميدوار بوديم جنگ بزودي تمام شود» ولي نشد.در 1984 با سفر رامسفلد - وزير دفاع كنوني امريكا به عراق – اين رابطه بطور رسمي برقرار شد. با اين همه لازم به يادآوري است كه در 1982، وزارت امورخارجه امريكا عراق را از ليست كشورهاي مدافع تروريسم حذف كرد و در 1985 كوشش كنگره براي افزودن نام عراق به اين ليست از سوي دولت خنثي شد. جالب توجه است كه در 1986 قطع نامة شوراي امنيت در محكوم كردن عراق بخاطر استفاده از سلاح شيميائي بر علينه ايران از سوي امريكا وتو شد.[iv] البته عراق با خريد اورانيوم از پرتغال، فرانسه و ايتاليا و با كمك آلمان به گسترش برنامة تسليحات اتمي خود پرداخت. از سوي ديگر امريكا با اعمال فشار بر كويت و عربستان سعودي آنها را واداشت تا براي تامين هزينه هاي دفاعي عراق وام هاي كلان در اختيارش قرار بدهند. با همة دروغ پردازي هاي كنوني مي دانيم كه هليكوپترهاي سم پاشي كه در حمله شيميائي سال 1988 مورد استفاده قرار گرفت از سوي امريكا در اختيار صدام قرار گرفته بود. دركنار همة‌ اين كمك ها، در اكتبر 1987 و آوريل 1988 نيروهاي امريكائي در دفاع از صدام مستقيما كشتي ها و سكوهاي ايران را بمباران كردند. اطلاعات ماهواره هاي امريكائي در باره نقل وانتقالات نيروهاي ايراني در اختيار صدام قرار گرفت و آن گونه كه مامور سابق آژانس اطلاعات دفاعي امريكا در اوت 2002 به مخبر نيويورك تايمز گفت حتي نيروهاي امريكائي جرئيات برنامة جنگي نيروهاي عراقي را در آن سالها تهيه كرده بودند. دليل اين مامور نيز همان ديدگاه رسمي دولت امريكا بود كه شكست عراق در منطقه براي امريكا قابل پذيرش نبود.يكي از مواري كه عمليات عراقي ها بطور كامل از سوي امريكائي ها طرح ريزي شده بود عمليات بازپس گيري شبه جزيره فاوبود كه با استفاده گسترده از سلاح شيميائي در 1988 صورت گرفت. پس از شكست در فاو بود كه دولت ايران آتش بس را پذيرفت. بديهي است كه استفاده از سلاح شيميائي بايددر طرح ريزي امريكائي ها بوده باشد. ماموران آژانس اطلاعاتي پس از باز پس گيري فاو به تحقيقات محلي دست زده استفاده گسترده از سلاح شيميائي را تائيد كردند ولي فرماندهان امريكائي به شنيدن اين روايت « علاقه اي نشان ندادند»[v]. اگرچه امروز استفاده از سلاح شيميائي بوسيلة صدام يكي از چندين جرايم حكومت او عرضه مي شود ولي در يك جلسه پرسش در مجلس سناي امريكا در 1995 به تصادف روشن شد كه اتفاقا مواد اوليه شيميائي صدام از سوي امريكا به عراق ارسال شده بود[vi]. بد نيست اشاره كنم و بگذرم كه يك ماه پس از جنايت صدام در حلبچه بود كه امريكائي ها به دفاع از او كشتي ايراني را در خليج فارس غرق كردند.
با اين همه اگر به اوضاع عراق در يكي دوسال گذشته توجه كنيم در مي يابيم كه براي نمونه، در 18 ژانويه 2003 آسوشيتدپرس خلاصه شواهد 400 مورد بازرسي تيم هاي اسلحه ياب سازمان ملل متحد در عراق را منتشر كرد كه در آن آمده است كه هيچ نشانه اي از وجود سلاح كشتار جمعي به دست نيامده است[vii]. از آن گذشته،‌ اگر داشتن سلاح كشتار جمعي جرم باشد كه هست، امريكا، انگليس، فرانسه و روسيه دارندگان اصلي اين اسلحه ها در جهان اند. حتي در منطقه نيز، هندو پاكستان و اسرائيل صاحب سلاح اتمي اند. در اين خصوص، نقش و موقعيت دولت امريكا بسيار جالب توجه است. علاوه بر نكاتي كه پيشتر به اشاره از آن گذشتم براي ساليان دراز، امريكا در كنار مدرسه آموزش ديكتاتورها به تربيت و آموزش متخصصان جنگ هاي شيميائي و بيولوژيكي در آموزشگاه ارتش در فورت مككلي لان (Fort McClellan) در آلاباما مشغول بوده و بسياري از كشورها از جمله عراق از اين « امكانات آموزشي» بهره مند شده اند. از آن گذشته قرارداد بين المللي براي كنترل سلاح بيولوژيك و سمي با خرابكاري علني و آشكار امريكا به تصويب نرسيد. دليلي كه دولت بوش براي مخالفت با اين قرارداد ارايه داد اين بود كه اگر بازرسان بين المللي براي بازرسي به امريكا بيايند،« اسرار تكنيكي و سودآوري كمپاني هاي بيوتكنولوژيك امريكا را به مخاطره مي اندازند »[viii].
پس اين روايت مخالفت با سلاح كشتار جمعي هم نمي تواند راست باشد.
به غير از سياست پردازان جنگ طلب امريكائي و انگليسي كمتر كسي اين دروغ هاي شاخدار را باور مي كند. گذشته از نكاتي كه پيش تر اشاره كردم وقتي صدام بر خلاف قرار خويش با آوريل گلسپي- سفيرامريكا در عراق در 1990- به جاي اشغال بخش شمالي كويت سرتاسر كويت را به اشغال نظامي درآورد مطبوعات غربي در راستاي آماده كردن ذهنيت مردم براي پذيرش جنگي كه در راه بود دست به افشاگري گسترده اي زده از كمك هاي گسترده كشورهاي غربي و شوروي سابق به عراق در طول تجاوز به ايران پرده برداشتند. در طول همان تجاوز بود كه رامسفلد وزير دفاع كنوني امريكا به عنوان نمايندة ريگان در معاملات متعدد فروش اسلحه به حضور صدام شرفياب شد. پس نگراني امريكا و انگليس در بارة‌ امننيت همسايگان عراق آن گونه كه ادعا مي كنند جدي نيست. ملاقات صدام با گلسپي حاوي اطلاعات جالب ديگري نيز هست. گذشته از مسئله برقراري رابطة ديپلماتيك، صدام از بدهي 40 ميليارددلاري عراق مي گويد و از كشورهاي عربي شكوه مي كند كه قدر «فداكاري» عراق را نمي دانند. نه فقط سپاسگزار نيستند كه توليد نفت خود را افزايش داده، باعث شده اند تا قيمت نفت كاهش يابد. اين كاهش قيمت براي عراق يك «قاجعه» است. از تملق و چاپلوسي هم غفلت نمي كند «ما اميدوار بوديم كه امريكا در رابطه با عراق تصميمات درست اتخاذ خواهد كرد» ولي مشاهده مي كنيم كه شما بدون دليل براي كاهش بيشتر قيمت نفت مي كوشيد و اين« به معناي جنگ ديگري بر عليه عراق است». از امريكا گله مي كند كه وقتي « از دوستان خود در منطقه صحبت مي كنيد از عراق خبري نيست» ولي شما مي دانيد كه «اين شما نيستيد كه از دوستان تان در طول جنگ با ايران حمايت كرده ايد» و ادامه مي دهد، من به شما اطمينان مي دهم كه « اگر ايراني ها پيروز مي شدند شما بدون استفاده از بمب اتمي نمي توانستيد آنها را متوقف كنيد» چون جامعة شما نمي تواند « پذيراي ده هزار جسد در يك جنگ باشد». آيا پاداش عراق « براي نقشي كه در تامين ثبات منطقه و حفظ آن از سيلي ناشناخته ايفاء كرده، اين است؟». «منطقي نيست»، صدام ادامه مي دهد كه « به مردم ما كه در 8 سال گذشته رودها از خون آنها جاري شد بگوئيم حالا بايد تجاوز كويت و امارات متحده عربي … يا امريكا يا اسرائيل را بپذيريد». ما « امريكا را در ميان دشمنان مان جا نمي دهيم. ما شما را جائي كه دوستان مان هستند قرار مي دهيم و مي كوشيم دوست شما باشيم. ولي شما ما را دوست خود به حساب نمي آوريد»[ix]. اگرچه براي بقيه دنيا روشن و آشكار بود كه عراق قصد اشغال كويت را دارد ولي عكس العمل سفير امريكا بسيار ملايم و دوستانه بود. « ما در باره درگيري هاي ميان اعراب مثل اختلاف مرزي شما با كويت هيج نظري نداريم…. اميدواريم كه شما بتوانيد با كمك از كليبي يا پرزيدنت حسني مبارك و با استفاده از روش هاي مناسب اين اختلاف را رفع كنيد. در بارة‌ همة اين مسائل خواهش مي كنم توجه كنيد كه اين مسائل به نظر ما چگونه مي آيد. ارزيابي من پس از 25 سال خدمت در منطقه اين است كه اهداف شما بايد از سوي برادران عرب شما به شدت حمايت شود. حالا از نفت سخن بگويم. ولي شما، آقاي رئيس جمهور، از يك جنگ پردرد و خوفناك گذشته ايد. ولي رك بگويم ما فقط مي بينيم كه شما سربازان زيادي را در جنوب كشور مستقر كرده ايد. معمولا اين كار به ما مربوط نيست. ولي وقتي اين نكته در چارچوب آن چه كه شما در مراسم روز ملي تان فرموديد اتفاق مي افتد و ما جزئيات را در دو نامة وزير امور خارجه شما مي خوانيم و بعلاوه وقتي ما ديدگاه عراق را ارزيابي مي كنيم كه آن چه كويت و امارات متحده كرده اند از ديد شما معادل تجاوز نظامي است آنگاه معقول است كه من به اين نكته حساس باشم. به همين دليل به من دستورداده شده است تا در يك فضاي دوستانه نه تقابل آميز از شما بپرسم كه چه اهدافي داريد؟»[x]. فراتر از اين، مي دانيم كه سازمان سيا در 27 ژوئيه 1990 به كميتة امنيت سنا گزارش داد كه اطلاعات ما نشان مي دهد كه عراق در 2 اوت 1990 كويت را اشغال خواهد كرد. در 31 ژوئيه؛ جان كلي معاون ورير امور خارجه در مسائل خاورميانه در كنگره امريكا اعلام كرد كه « امريكا هيچ تعهدي ندارد تا از كويت دفاع كند. ما هيچ برنامه اي نداريم تا در صورت حمله عراق به كويت از كويت حمايت كنيم».[xi]
و اما كمتر از يك هفته بعد، ديدگاه امريكا به صورت ديگري در آمد. بعيد است در فاصله 2 يا سه روز سياست امريكا عوض شده باشد. آن چه محتمل تر است اين كه صدام در تله اي كه امريكائي ها براي او كار گذاشته بودند گرفتار آمد و جنگ اول خليج فارس در گرفت كه داستانش را مي دانيم.
[i] در بخش ضميمه اسامي شركت هاي انگليسي و امريكائي را كه در رسانه ها يافته ام به دست خواهم داد.
[ii] همه اطلاعات مربوط به تسليح دولت عراق را ازمنابع زير گرفته ام.
Paul Rockwell: “Who armed Iraq?”, in, http://www.sfgate.com و
Neil Mackay: “Revealed: 17 British firms armed Saddam with his weapons”, in, sundayherald.com
[iii] براي اطلاع بيشتر بنگريد به : Paul Rockwell: “Who armed Iraq?”, in, http://www.sfgate.com
[iv] براي اطلاع بيشتر بنگريد به: Behind the Invasion of Iraq, Aspects of India’s Economy, No. 33-34, Dec.2002, p. 8 . متاسفانه مقاله هاي اين شماره ويژه اين نشريه كه به بررسي اشغال عراق اختصاص يافته نام مولف ندارد.
[v] همان ص 8
[vi] همان، ص 8
[vii] Isaac Saney:: "Why Iraq? The US Drive for Global Hegemony", in, www.globalresearch.ca., p. 1
[viii] همان، ص 1
[ix] نيويورك تايمز 23 سپتامبر 1990 به نقل از : Behind the Invasion of Iraq, Aspects of India’s Economy, No. 33-34, Dec.2002, p. 10.
[x] به نقل ازهمان،‌ ص 10-11
[xi] Isaac Saney: “Why Iraq? The US Drive for Global Hegemony”, in www.globalresearch.ca,
p.3
کل مقاله را در کتاب: : جهان پس از 11سپتامبر: استراتژی امپریالیسم درهزاره سوم، نشر آگه، پائیز 1383 بخوانید



Comments: Post a Comment
 
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?