$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Wednesday, February 08, 2006از یک تعریف ساده آغاز می کنم. هر آن چه که باعث افزایش کارآئی نیروی انسانی از طریق بالارفتن میزان مهارت بشود را سرمایه انسانی می نامیم . بهترین نمونه ای که می توان به دست داد، نقش آموزش و پرورش در این فرایند است.
یک ویژگی اقتصادی سرمایه گذاری در افزایش سرمایه انسانی این است که نرخ بازگشت بالاتر که ناشی از این سرمایه گذاری هاست در وهله اول، نصیب افراد می شود. یک نمونه دیگر برای افزایش سرمایه انسانی، سرمایه گذاری در بهداشت عمومی است. گمان نمی کنم در باره تاثیرات مثبت سرمایه انسانی بین مکاتب مختلف اختلاف نظری وجود داشته باشد. ولی این که این سرمایه گذاری ها چگونه باید انجام بگیرد، و امکانات فراهم شده بر چه مبنائی باید بین افراد توزیع شود، حوزه هائی است که برسرشان توافق وجود ندارد. در همین راستا بد نیست به چند نکته دیگر هم اشاره بکنم. - آموزش نقش کلیدی در توان یک کشور برای جذب تکنولوژی جدید دارد. - بهداشت عمومی، باعث بالارفتن کارائی نیروی کار می شود. وترکیب این دو نیز باعث می شود که ظرفیت تولیدی اقتصاد بیشتر بشود. در پیوند با بهداشت عمومی، حوزه هائی که باید مورد توجه قرار بگیرد به قرار زیر است. - میزان مرگ و میر نوزادان - انتظار زندگی - بیماری های واگیر وبومی شده ولی چرا من در این یادداشت، به این دو مقوله می پردازم؟ پاسخ ساده من این است که این دو با یکدیگر مرتبط اند. نرخ بازگشت سرمایه گذاری در آموزش وقتی نوزادان از سطح بهداشت بالاتری بر خوردارند، بیشتر می شود. یا اجازه بدهید مثال دیگری به دست بدهم. فرض کنید که شما در سن 25 سالی طبیب می شوید. اگر در سن 50 سالی به رحمت خدا بروید- چیزی که متاسفانه درایران در این سالها زیاد اتفاق می افتد، فقط توانسته اید برای 25 سال خدمات پزشگی ارایه بدهید ولی اگر تا سن 66 سالگی کار کرده و بعد بازنشسته بشوید، توانسته اید که برای 41 سال این خدمات را ارایه بدهید. به عنوان مثال، اگر هزینه دکتر شدن شما 50 میلیون تومان، و ارزش خدماتی که سالانه ارایه می دهید، سالی 12 میلیون تومان باشد، در صورت اول، کل ارزشی که تولید کرده اید 300 میلیون تومان است در حالی که اگر جوانمرگ نشوید تا 66 سالگی، ارزش کل خدمات تولید شده شما 492 میلیون تومان، یا 64% بیشتر است ( معترضه بگویم که می شود از این مثال ساده برای تخمین هزینه مرگ و میر در جاده ها هم استفاده کرد! کاش شیر پاک خورده ای این کار را می کرد شاید عزیزان ساکن ایران اندکی مراعات مقررات رانندگی را می کردند! ). و اما از سوی دیگر، اگر شما خوب آموزش دیده باشید، سرمایه گذاری در بهداشت عمومی، نرخ بازگشت بالاتری خواهد داشت. چون شما می دانید که با مراعات حداقل های بهداشتی می توانید کمتر مریض بشوید. مثل بسیاری حوزه های دیگر، یکی از مشکلات در این جا نیز اندازه گیری پی آمدهاست. یعنی، برای این که ببینیم سرمایه گذاری در آموزش چه نتیجه ای داشته است، چه باید بکنیم؟ - درصد نام نویسی در یک گروه سنی خاص - نسبت تعداد شاگردان به ازای هر معلم یا استاد - سطح آموزشی - توزیع امکانات آموزشی برمبنای جنسیت. و اما، چگونه می توان از تاثیرآموزش در رشد اقتصادی تخمینی به دست آورد؟ به گمان من، برای پاسخ به این پرسش سه راه وجود دارد. - فرض کنیم که کارگر آموزش ندیده و آموزش دیده، در فرایند تولید با یک دیگر قابلیت جایگزینی کامل دارند. تفاوت د راین است که کارگر آموزش دیده، کارآئی بیشتری دارد. براساس این فرض، بالارفتن سطح آموزش درست به این می ماند که تعداد بیشتری کارگر به کارگرفته ایم. - پیش گزاره دوم این که این دو نوع کارگران قابلیت جایگزینی کامل ندارند. یعنی عرصه های تولیدی وجود دارد که نمی توان از کارگر آموزش ندیده در آنها استفاده شود. در این جا، بالارفتن سطح آموزش به این معناست که اقتصاد کشور می تواند از تولید ساده به تولید پیچیده و یا از تولید کم ارزش به تولید با ارزش بالا متحول شود. - وضعیت سوم این که بپذیریم که تکنولوژی تولید دائما در حال تغییر است و باید با سرمایه گذاری بیشتر در آموزش، امکانات یک اقتصاد را برای جذب و استفاده بهینه از تکنولوژی مولد تر افزایش بدهیم. این گزاره سوم، با مباجث « تئوری درونی رشد» هم خوان است که سرمایه انسانی بیشتراستفاده و بهره برداری از تکنولوژی پیشرفته تر را امکان پذیر ساخته و رشد اقتصادی را بیشتر خواهد کرد. داستان این گونه است. تکنولوژی جدید به یک اقتصاد امکان می دهد که یا شیوه های تازه تولیدی ابداع کندو یا اگر از دیگر اقتصادها عقب مانده است، سعی کند به آنها برسد و هر دوی این خصیصه ها نیز به میزان سرمایه انسانی در یک جامعه وابسته است. شواهد موجود نشان می دهد که سطح درآمد بالا- در سطح کشور و یا حتی در سطح خانوارها- با آموزش و بهداشت بهتر همراه است. و اما نکته ای که جالب است این که، امروزه می دانیم که برای درآمد بالاداشتن، هم آموزش بیشتر لازم است و هم بهداشت بهتر. یعنی می خواهم بگویم که افراد سالم و آموزش دیده، معمولا درآمد بیشتری دارند و قادرند برای دست یابی به سرمایه انسانی بیشتر، سرمایه گذاری نمایند. به نظرمن، به عنوان بخشی از سیاست های ما برای توسعه اقتصادی باید به این رابطه دو سویه توجه کرده و برای بهره برداری بهینه، سرمایه گذاری کنیم. سرمایه گذاری در آموزش: وقتی آموزش را به عنوان فرایندی برای افزودن بر سرمایه انسانی در نظر می گیریم، می توانیم نرخ بازگشت این سرمایه گذاری را محاسبه کنیم. نکته ولی این است همان طور که پیشتر گفته بودم، در وهله اول، نرخ بازگشت بیشتر نصیب افراد می شود. از همین رابطه، عده ای نتیجه می گیرندکه به همین دلیل، بهتر است که بخش آموزش به بخش خصوصی واگذار شود و مثل هرتولید دیگری در یک اقتصاد نمونه وار سرمایه داری، آنها که از این خدمات بهره مند می شوند، به ازایش، قیمت اش را بپردازند. من ولی با چنین دیدگاهی موافق نیستم و چرایش را خواهم گفت. فعلا اجازه بدهید به چند نکته دیگر اشاره کنم. - شخصی که آموزش می بیند- به خصوص آموزش های دانشگاهی- معمولا دیرتر وارد بازار کار می شود. درس خواندن، مثل هر کار دیگری، بی هزینه نیست. - یکی هزینه های مستقیم آموزش است ( شهریه و کتاب، و نوشت افزار...) - هزینه فرصت های از دست رفته- وقتی که به طور تمام وقت دانشجو می شوید برای کسب درآمد نمی توانید کار هم بکنید. - واما، بطور متوسط این درست است که یک شخص آموزش دیده در چرخه زندگی کاری خود، درآمدی بیشتر از یک شخص درس نخوانده دارد. اگراین ادعا درست باشد- پس یکی از موثرترین شیوه های افزایش درآمدها و کاستن از نابرابری های فراهم آوردن فرصت های برابر و قابل دسترسی برای آموزش شهروندان است. در پیوند با آموزش باید بین دو نرخ بازگشت سرمایه گذاری تفکیک قائل بشویم. نرخ بازگشت شخصی- یعنی آن چه که نصیب افراد می شود. نرخ بازگشت اجتماعی- یعنی خیری که به اقتصاد می رسد. بررسی های موجود نشان می دهد که: - اولا نرخ بازگشت سرمایه گذاری برای سرمایه انسانی در کشورهای در حال توسعه از کشورهای صنعتی بیشتر است. - نرخ بازگشت شخصی از نرخ بازگشت اجتماعی بیشتر است. - با تمام این اوصاف، مشاهده می کنیم که به خصوص در کشورهای در حال توسعه، بسیاری از خانوارها فرزندان خود را برای آموزش بیشتر به مدرسه نمی فرستند( حتی در شرایطی که نرخ بازگشت شخصی سرمایه نزدیک به 40% است). ابتدا نگاهی به این جدول بیندازید. ( اگر حافظه ام خطا نکند این جدول را از کتاب تودارو گرفته ام) عرضه و تقاضا برای آموزش: عوامل موثر بر تقاضا برای آموزش: - میزان مزد و یا تفاوت درآمدی - احتمال بیشتر یافتن یک کار بادوام در بخش مدرن اقتصاد - هزینه های مستقیم آموزش - هزینه فرصت های از دست رفته. عوامل موثر برعرضه: دربسیاری از کشورها، عرضه آموزش در بیرون از مکانیسم بازار، بوسیله سیاست پردازان تعیین می شود. و اگر نظام حکومتی کارآمد نباشد، موجب تخصیص نابهینه منابع محدود خواهد شد. به عنوان نمونه، به جای پرداختن به آموزش ابتدائی ( برای همگان) و متوسطه ( برای بخش غالب جامعه) توجه به اقلیت نخبگان ( تحصیلات عالی) معطوب می شود. نمونه کلاسیک چنین وضعیتی کشور هند است که اگرچه میزان بی سوادی در آن حدودا 50% است ولی به نسبت بسیاری کشورهای دیگر، هندوستان، دکترهای مازاد در رشته های گوناگون تولید می کند. به یک تعبیرمی توان گفت که یکی از عوامل موثر در توزیع نابرابر درآمدها وثروت در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، به واقع نظام آموزشی آنهاست. مقوله ای که در این سالها با اصرار صندوق بین المللی پول برای واگذاری آموزش به بخش خصوصی، بسیار تشدید شده است. مسئله این است که که هزینه های مستقیم آموزش- شهریه و کتاب و نوشت افزار- برای خانوارهای فقیر نسبت بیشتری از درآمد آنها را می طلبد و به علاوه، حتی در مورد کودکان نیز، با هزینه های فرصت از دست رفته- یعنی کارکردن کودک د رمزرعه و یا کارگاه – روبرو هستیم و نتیجه این که، خصوصی سازی آموزش و پرورش در این شرایط، پی آمدهای بسیا رمخربی برای آینده این جوامع خواهد داشت. متاسفانه شواهد موجود از کشورهای افریقائی، این نکته را تائید می کند. از سوی دیگر، کودکانی که از خانواده های فقیر می آیند، انتظار درآمد کمتری دارند. در نتیجه، هزینه بیشتر و انتظار در آمد کمتر، تصمیم غیر عقلائی آنها را برای عدم تداوم آموزشی به نظر« عقلائی» جلوه می دهد که البته عقلائی نیست. اگر در این جوامع، دولت بخواهد عمدتا و به خصوص به ضرر آموزش ابتدائی و متوسطه، به آموزش دانشگاهی یارانه بدهد، چنین کاری نه فقط از نظر اقتصادی نادرست است که از نظر تاثیرش بر توزیع درآمد در دراز مدت، نیزمخرب می باشد و آن را بدتر می کند.
|
Comments:
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |