<$BlogRSDUrl$>

نیاک - یادداشتهای احمدسیف
 

Thursday, September 04, 2008


بیچاره ایران خانوم و نابغه هاش 


براساس خبرها و اطلاعاتی که از گوشه و کنار مملکت می رسد، الان به غیر از خواجه حافظ شیرازی که حدودا 600 سال پیش درگذشت و اعلیحضرت نادرشاه افشار که 261 سال پیش به دست کسی که عقاید «چپی» داشت، ترورشد، بقیه سرانجام قبول کرده اند که تورم تقریبا از کنترل خارج شده و گسترش اختلاف طبقاتی در کنار هزار و یک مشکل دیگر، از مسایلی است که به راستی توجه خاص و ویژه می طلبد. خوب، حالا این شما و این هم چندتا از نظرات نابغه های دولتی:
معاون رئیس جمهور، آقای رحیمی(1) که قرارا با آقای کردان هم دانشگاهی بوده مژده داده است که «دولت جدید دل شیر دارد و می‌خواهد با گرفتن پول از ثروتمندان به مردم كمك كند. وی افزود: دولت امسال تصمیم دارد به 50 میلیون نفر از طبقات پایین جامعه با یارانه كمك كند». خوب انشاالله مبارک است. بنده که بخیل نیستم. تا به همین جا، اگر جمعیت کشور 70 میلیون نفر باشد، این می شود بیش از 70% جمعیت که به قول معاون رئیس جمهور، « طبقات پائین» اند. از این نکته که بگذرم، معاون رئیس جمهور «درباره مشكلا‌ت مربوط به گرانی نیز گفت: هیچ مسوولی در هیچ رده‌ای گرانی را دوست ندارد زیرا گرانی آفت خود آن مسوول خواهد بود اما گرانی عوامل مختلفی دارد كه مهم‌ترین آن شایعه است». البته آقای رحیمی توضیح نداد که چرا این اواخر این « شایعه ها» آن قدر زیاد شده که قیمت ها، اگر نه روزانه، هفتگی بالا می روند و برخلاف همه توپ و تشرهای حکومتی، مثلا قیمت مرغ، که قرار است،حدودا 25% از آن چه که واقعا هست، کمتر باشد، ولی از جایش تکان نمی خورد. دائم بالا می رود که پائین نمی آید. و اما، درباره اختلاف روزافزون طبقاتی چه می توان گفت. با اخباری که اینجا و آن جا می خوانم داشتم کمی نگران می شدم که این افزایش فقر و نداری درایران هزینه های انسانی و درازمدت زیادی خواهد داشت و بعلاوه به راستی شرم آور هم است. ولی با خواندن بخش هائی از فرمایشات حضرت آیت الله سبحانی(2) خیالم راحت شد که برخلاف تبلیغ استکبار جهانی همه چیز تحت کنترل مقامات است . به قول ایشان، «كسی كه مساوات را عدالت بداند در اشتباه است» و نظرشان بطور خلاصه این است که اگربین مخلوق، «اختلاف» نباشد، چرخ گردون هم نمی گردد. البته درتبیین همین فرمایشات،می فرمایند، «تقسیم ثروت به صورت ناعادلانه به وسیله دولت‌های استكباری‌ و تنبلی برخی ملت‌ها سبب شده شكاف طبقاتی ایجاد شود و 85 درصد ثروت دنیا در اختیار 15 درصد از مردم جهان قرار بگیرد». ظاهرا آن قدر به دیدگاه خودش اعتقاد دارد که یک بار دیگر هم براین نظرپافشاری می کند. به گزارش رسالت روزنامه صبح تهران، «وی كم‌كاری و تنبلی بعضی از ملت‌ها را باعث ایجاد شكاف طبقاتی در میان افراد جامعه دانست و گفت: بعضی از ملت‌ها اهل كار و تلاش نیستند و این باعث می‌شود كه آنها فقیر و عقب‌مانده باشند». خوب با این حساب، لابد این 70% درصدی که قراراست از سوی دولت مورد حمایت قرار بگیرند، حتما « تنبل اند» و « تلاش» نمی کنند! والی دلیلی نداشت دراین وضعیتی باشند که دولت مهرورز مجبورباشد به آنها « صدقه» بدهد! آقای فلاحیان (3)، مثل همیشه که دست به عمل شان خوب بوده است، درمجلس خبرگان رهبری راه حل عملی ارایه می دهند. اگرقرار است هرکس نظربدیعی داشته باشد، خوب آقای فلاحیان مگرچی کم دارند. ازجزئیات خبر ندارم ولی ایشان « یارانه بنزین» را سالی 100 میلیارد دلار می دانند که من یکی نمی فهمم این میزان ثروت از کجا می آید که در این راه و به این صورت هزینه شود؟ اگر دیگر یارانه ها را هم اضافه کنید- نان، برق، گاز، آب، دارو- سئوال این است که درمملکتی که ثروتمندانش اغلب مالیاتی نمی پردازند- یا حداقل مالیات قابل توجهی نمی پردازند- و منبع اساسی و عمده درآمد دولت، هم دلارهای بی زبان نفتی است، در آن صورت سر ودم این ارقام چگونه جمع می شود؟ به این کار ندارم که درجامعه ای با مختصات ایران یارانه خوب است یا بد، ولی پرسشم این است اگرچه در یک سال گذشته درآمد نفتی افزایش چشمگیری یافته است ولی با تمام این اوصاف، این اقتصاد فخیمه، سالی 60 یا 70 میلیارد دلار واردات از جان آدم تا شیرمرغ را هم دارد که آن هم باید با همین دلارهای بی زبان نفتی تامین مالی شود. حالا درآمد نفتی ایران به هر میزان که بالارفته باشد- فرض کنید 5 برابرشده باشد- اگر صرف یارانه بنزین می شود به گفته آقای فلاحیان، پس دلارهائی که برای واردات جان آدم تا شیرمرغ به ایران هزینه می شود از کجا می آید؟ از فساد مالی گسترده و بخوربخور دیگر چیزی نمی گویم که روحیه خودم و دیگران خراب تر می شود. آقای فلاحیان هم به افزایش درآمدهای نفتی توجه دارند. خودتان بخوانید. ایشان می فرمایند، «اعتقاد من این است كه الان كه درآمد دولت افزایش پیدا كرده است، حدود 70 هزار میلیارد تومان آن را به صورت نقدی پرداخت كند» همین جا بگویم که به قیمت دلار در بازار تهران ( 14 شهریور87)، این می شود بیش از 72 میلیارددلار. باز مجبورم تکرار کنم که نمی دانم کل درآمد ایران از نفت چه میزان است و این را هم نمی دانم که چه میزان از آن می ماند تا برای تامین مالی واردات روزافزون هزینه شود، ولی ادامه می دهد،« مكانیزمی در این باره در ذهن من است كه البته یقینا تا حدودی تورم‌زا خواهد بود ولی با عدالت تطبیق می‌كند. آن طرح این است كه برای هر ایرانی حدود 70 یا 80 هزار تومان در ماه اختصاص دهند و به حساب مردم واریز كنند و سپس بنزین به قیمت جهانی فروخته شود؛ بدین ترتیب فكر می‌كنم اگر آمار و ارقام درست باشد، این پول برمی‌گردد».
اجازه بدهید دنباله بحث فلاحیان را بگیریم. فرض کنیم که این طرح ایشان اجرا شد، این تا حدودی تورم زا بودن یعنی تا چه حدودی و بعلاوه منظورایشان از « قیمت جهانی» به واقع کدام قیمت است؟ درانگلیس که بنده خبر دارم، در13 شهریور برای هرلیتربنزین بیش از 1900 تومان پرداخت کرده ام البته بگویم و بگذرم که به تقریب بین 1150-1350 تومان آن هم البته مالیات دولتی و مالیات برارزش افزوده اتحادیه اروپاست، خوب، درایران براساس چه قیمتی قرار است بنزین به فروش رود؟ خود فلاحیان از لیتری 1000 تومان سخن می گوید که نمی دانم این رقم به واقع از کجا آمده است، یعنی در انگلیس که یکی از گران ترین بنزین های اروپا را دارد، اگر این مالیات ها را در نظر بگیرید که قیمت از هزارتومان بیشتر است و اگرهم نگیرید که ازآن بسیار کم تر است. بهرجهت، اجازه بدهید صحبت مان را ادامه بدهیم. فرض کنیم به قول آقای فلاحیان بنزین شد، لیتری هزار تومان:
- برسرکرایه تاکسی چه می آید؟
- کرایه بین شهری- چه اتوبوس و چه کرایه ای های دیگر چه می شود؟
- برهزینه حمل و نقل در اقتصاد ایران چه میزان اضافه خواهد شد و پی آمدش برسرقیمت محصولات جابجا شده چه خواهد بود؟ مثال می زنم، اگر هندوانه گرگان را بخواهند به اصفهان ببرند یا خربزه اصفهان را به گرگان ببرند، برسرقیمت هندوانه در اصفهان یا خربزه در گرگان چه میزان افزوده می شود وتا چه میزان « قابل قبول و قابل تحمل» است؟
- بلیط اتوبوس تهران و شهرهای بزرگ هم افزایش می یابند یا خیر؟
- اگر قرار بشود که دراقتصاد تورم زده ایران، فشارهای تورمی بیشتری وارد بشود، بر سرمزد و حقوق اقشار مختلف چه می آید. به عنوان مثال، آیا پزشکان و یا پاسداران باید با همین حقوق و مزایای کنونی زندگی کنند، و یا این که، این حقوق ها هم باید بازبینی بشود؟ به همین شیوه وضع معلمان، و دیگر کارمندان دولت و کارمندان بخش خصوصی، چون آنها اگرچه حقوق بگیر دولت نیستند ولی اگر طرح آقای فلاحیان اجرا بشود، از پی آمدهایش در امان نخواهند بود.
جالب این که برخلاف همه ادعاهائی که تاکنون از سوی مخالفان یارانه صورت می گرفت، که خیال دارند، یارانه ها را « هدفمند» کنند و طبیعتا به سه یا چهار دهک بالائی جامعه ندهند، ولی فلاحیان معتقد است که «بهتر است که به صورت طبقه بندی نباشد، یعنی به همگان پرداخت شود». این کار هم به هراسم و عنوانی که صورت بگیرد و باهرمقدار معادله ریاضی هم که « درستی اش» نشان داده شود، یعنی تبلیغ گداپروری و یک اقتصاد تن پرورانه و این در حالی است که مشکل اساسی و حتی تاریخی اقتصاد ما، پائین بودن توان تولیدی و بطور کلی کمی بازده عوامل تولیدی در آن است. البته فلاحیان معقتد است که این هم کاری ندارد، «البته اگر این را از پول دیگری پرداخت كنند و مثلا استقراض كنند، تورم‌زاست؛ ولی اگر به این شكل باشد كه مثلا حسابی برای همه باز كنند و شركت نفت این پول را به حساب مردم واریز كند و بعدا به نوعی در پمپ بنزین‌ها از آنها بگیرد و برای آن خانوارهایی كه خودرو ندارند هم این پول یك كمك محسوب شود، این چندان تورم‌زا نخواهد بود». همین جا بگویم و بگذرم که مدتی پیش وقتی برنامه جیره بندی بنزین را پیاده کرده بودند، به گفته خودشان، 8 میلیون کارت برای اتوموبیل های موجود درایران صادر شد، که حدودا یک میلیون از این کارت ها هم توزیع نشد. به عبارت دیگر، با همه ادعاهائی که می شود تعداد اتوموبیل در ایران بین 7 تا 8 میلیون عدد است ولی اگربرنامه فلاحیان اجرا شود، باید به 70 میلیون نفر، ماهی 70 یا 80 هزارتومان پرداخت شود. البته خوداو هم می داندکه این طرح سوپر انقلابی اش بی اشکال نیست. خودش می گوید«یكی از انتقادات این است كه اگر كسی ماهیانه چنین پولی بگیرد و مثلا در ماه سیصد و پنجاه هزار تومان وارد یك خانواده پنج نفری شود، دیگر كسی دنبال كار نمی‌رود. دوم این‌كه می‌گویند افزایش تقاضا در خرده فروشی زیاد می‌شود و این تورم‌زا است و انتقاد سوم هم این‌كه سرعت گردش پول زیاد می‌شود. در دنیا می‌گویند این مساله 30 درصد تورم می‌آورد ولی من معتقدم كه اگر این پول را از جای دیگری نیاوریم و موجب افزایش نقدینگی نشود چیزی در حدود 10 درصد تورم خواهد داشت. 10 درصد افزایش تورم می‌ارزد در برابر این‌كه هر كدام از مردم ایران ماهیانه 70 تا 100 هزار تومان دریافت كنند»
آدم حیران می ماند که دربرابر این فرمایشات چگونه عکس العمل نشان بدهد. قرار است ماهی 70 یا 80 هزارتومان، یعنی سالی بین 840000 تا960000 به حساب هر فردایرانی- فعلا به اشکالات عملی و کمبودهای نظام بانکی زمان ساسانیان ایران کار ندارم- واریز بشود ولی این کار باید طوری انجام بگیرد که « موجب افزایش نقدینگی نشود». خوب، شما که همه مسایل را « حل» کرده اید این یکی را هم حل می کردید که چگونه می توان چنین شاهکاری زد! به تقریب، براساس طرح آقای فلاحیان، سالی 63000 میلیارد تومان پول در این حسابها به جریان می افتد. درپایان کار، فلاحیان به مردم « اضافه حقوق» هم می دهد و پرداخت ماهانه را تا ماهی 100 هزارتومان هم بالا می برد. درمثل مناقشه نیست، فرض کنید، شما یک معلم اید که زنی/شوهری دارید و سه فرزند و اگرچه روزی دو شیفت سر کلاس می روید، ولی حقوق ماهیانه تان به زحمت ماهی 300 هزارتومان است. نه پیکان دارید و نه پراید.حالا اگر طرح آقای فلاحیان اجرائی شود، به قول معروف، نه چک زدم نه چونه یک عروس/داماد ماهی 500 هزارتومانی اومد خوونه. آیا شما به کارتان ادامه می دهید؟
لابد می پرسید، چه باید کرد؟ ایراد گرفتن که کاری ندارد. پیشترها هم دراین باره نوشته ام، یک بار دیگر بگویم که با عدم توجه ای که به نظام حمل و نقل عمومی می شود، این طرحها به جائی نخواهد رسید. منظورم از حمل و نقل عمومی هم فقط تعویض اتوبوس های ناصرالدین شاهی تهران نیست، بلکه منظورم سرمایه گذاری در جاده سازی، گسترش راه آهن، و افزودن برواگن های قطار، و همین طور فرودگاههاست. برای وصل کردن تهران به شمال، نزدیک به 50 سال پیش که احتمالا حتی یک دهم تعداد فعلی اتوموبیل درایران نبود، جاده هراز کشیده شد و حالا، 50 سال گذشته است، و هنوز همان جاده مرگ بار است که هم چنان قربانی می گیرد و اخیرا، عزیزی برای من تعریف می کرد که به صورت یک پارکینگ دراز درآمده است! سفری که در حالت عادی باید 2 تا 3 ساعت طول بکشد، 15 ساعت طول می کشد. و همین مصیبت است در خیلی راههای دیگر. این برنامه ها البته میان مدت و درازمدت اند و لابد به قول کینز دردراز مدت، کی مرده و کی زنده! و اما درکوتاه مدت، من نظرم این است اطلاعاتی که قرار است جمع آوری شود دقیقا از صاحبان اتوموبیل درایران جمع آوری شود و براساس آن اطلاعات، تقسیم و طبقه بندی ها صورت بگیرد. یعنی وابستگان به سه یا 4 دهک بالائی هرم درآمدی، یا مالیات بیشتری بپردازند و یا بنزین را به قیمت فوب خلیج فارس خریداری نمایند.- اگر دولت هم زمان با این سیاست، برنامه ای هم برای گسترش امکانات حمل و نقل عمومی داشته باشد، می تواند بربنزین مالیات وضع کرده و از طریق نهادهای قانونی دولت وقت را از هزینه کردن این مالیات ها به منطورهای دیگر باز دارد. و این اندوخته باید برای بهبود و گسترش حمل ونقل عمومی هزینه شود. وقتی دولت برنامه کار را مشخص کرد، فرض کنید فروش بنزین به قیمت فوب خلیج فارس، در آن صورت، می تواند به کسانی که از دهک های پائینی صاحب اتوموبیل هستند، و به احتمال زیاد هم دراغلب موارد به عنوان یک کالای سرمایه ای با آن مسافر و یا بار کشی می کنند، میزان مشخصی بنزین به قیمت مخصوص ارایه نماید و یا به آنها یارانه نقدی بپردازد. البته بگویم و بگذرم که هربرنامه ای که در پیش گرفته شود، پیش شرط به نحو مطوب اجرا شدن اش، کارآمد شدن نهاد دولت و نهادهای قانون گزاری درایران است. یعنی ما درایران به نهادهای نظارتی موثر و کارآمد نیازمندیم که بتوانند براجرای سیاست ها نظارت کرده و درصورت لزوم با متخلفین مقابله نمایند. دراین جا نیز درایران کمبودهای خیلی اساسی داریم همیشه گفته ام که از ترکیب دولتی بی حساب و کتاب و کاریکاتوری از اقتصاد بازار، نه رونق و رفاه، که اقتصاد مافیای سر بر می زند که داستانش را درجای دیگر وارسیده ام و بازگفتن اش را می گذارم برای زمانی دیگر.
برای این که روحیه تان خیلی خراب نشود، این « ارشاد وزین» را از وزیر اطلاعات بخوانید: محسنی اژه ای (4) می گوید: «شما باید مراقب فرزندان خود باشید چرا که همه آنان جاهل و از عوامل دشمن هستند و اکنون برخی ادعاهای واهی دارند که ما وظیفه داریم با آنان برخورد کنیم».

1-http://www.noandish.com/com.php?id=18180
2-http://www.resalat-news.com/?pap=202311
3-http://shahabnews.com/vdcg.n93rak9tzpr4a.html
4-http://shahabnews.com/vdcd.5092yt0oka26y.html



Comments: Post a Comment
 
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?