$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Friday, August 29, 2008نوشته: ماتیو توماس میلر درحالی که درسرتاسر امریکا فیلم بادبادک باز تماشاچیان راشیفته خود می کند- به همان شکلی که انتشار کتاب بادبادک باز در 4 سال پیش چنین کرد- با روایاتی در باره خانواده، عفو و دوستی- و این وعده که « راهی وجود دارد که دوباره خوب باشیم»، ولی درعرصه انتقاد از این کتاب و نقش اساسی اش در روایت نئو اوریانتالیستی خاورمیانه اسلامی کار زیادی انجام نگرفته است.
دکتر فاطمه کشاورز ( دانشگاه واشنگتن) متخصص ایرانی ادبیات درکتابش« یاسمن و ستاره ها: چیزی بیشتر از خواندن لولیتا درتهران»، این کتاب را به عنوان یکی از تازه ترین کارهائی که روایتی «نئواورینتالیستی» به دست می دهد طبقه بندی می کند. دکتر حمید دباشی ( دانشگاه کلمبیا) هم درباره نئواوریانتالیسم نوشته و درپیوند با خاورمیانه ازشهروندانی که در خارج از کشور خویش به صورت « خبررسانان بومی» و « روشنفکران وابسته» درآمده اند، سخن گفته است. کشاورز پژوهش های نئواوریانتالیستی را به این صورت خلاصه می کند: «از نظر موضوعی، آنها روی انزجار وواهمه عمومی [از اسلام و جهان اسلام]، ایمان کورکورانه و ظلم، توسعه نایافتگی سیاسی و سرکوب اجتماعی و جنسی زنان تمرکزمی کنند. آنها ترکیبی از واهمه و فریب فراهم می آورند که اساس دادن یک چک سفید برای استفاده اززوردر منطقه می شود و هم چنین موجب می شود تا غربی ها خودشان را درهرآنچه که می کنند محق بدانند. احتمالا همه نویسندگان نمی خواهند بر طبل جنگ بکوبند ولی این دنیای تقسیم شده و سیاه و سفیدی که در جلوی چشم خواننده باز می کنند، به جز تسلیم به اجتناب ناپذیری برخورد نظامی بین غرب و خاورمیانه، انتخاب دیگری برایشان باقی نمی گذارد» درحالی که بادبادک باز درمقایسه با کتابهائی چون « خواندن لولیتا درتهران»، احتمالا با وضوح کمتری دنیای مسلمان را به هیبت دیو درمی آورد و یا از غرب تجلیل وتکریم می کند- آن چه که کشاورز « اسلامی کردن ابلیس» و « غربی کردن خوبی» می نامد- ولی این موضوعات درسرتاسر رمان نفوذ کرده و حاضر و آماده اند. درحالی که به ظاهر داستان جذابی است درباره امیر و رستگاری اش با فداکاری قهرمانانه پسر حسن دوست زمان کودکی اش- سهراب- ولی همه داستان از کلیشه های مضر و مهلک درباره اسلام و دنیای اسلام لبریز است. اگر این داستان در فضای دیگری خوانده شود شاید بسیار جذاب و دلگرم کننده هم باشد، ولی از اهمیت پیامهای نهفته درآن درچارچوب ژئوپلتیک فعلی نباید غفلت کرد. درسطحی ترین شکل، شخصیت های این رمان با ویژگی های خودشان درخدمت پیشبرد یک برنامه مشخص هستند، یعنی، همه چیز از سکولاریته انگشت نمای پدرامیر-بابا- تا میرغضب خارجی ستیز طالبان ( مسلمان) و انتقام جوی امیر، آصف، همه این موضوع مستتر را تداوم می بخشند که غرب « ارزش های غربی» خوب است درحالی که « اسلام بد است و حتی شیطانی است». خوبی ذاتی بابا و شیطان صفتی آصف درموارد مکرر در صحنه های بسیار مهیج نمایشی دربرابر خواننده قرار می گیرد. بابا بسیار دلاورانه جانش را برای حمایت از زنی که قرار است مورد تجاوز قرار بگیرد به مخاطره می اندازد ولی آصف با بیرحمی و خشونت به بچه ها تجاوز می کند و در استادیوم فوتبال، دست به اعدام می زند. با این همه آنچه که در باره این دو مهم است، این که این دو شخصیت کدام ایدئولوژی ملی را به نمایش می گذارند و به آن علاقه نشان می دهند. بابا عاشق امریکاست درحالی که آصف، کسی است که به ستایش هیتلر دست می زند. زیان بار ترین موضوع این رمان- به واقع همان چیزی است که خوانندگان امریکائی به تکرارستوده اند-یعنی رستگاری و نجات امیر با نجات قهرمانانه و مخاطره آمیز سهراب بوسیله او. بصورت خلاصه این که ، امیر، نویسنده خارجی و موفق باید زندگی امن و مرفه اش را درامریکا وا بگذارد و به افغانستان برگردد که به دست روسها ( یعنی دشمنان ما در طول جنگ سرد) و طالبان ( یعنی نمایندگان دشمن اسلامی تازه ما) ویران شده است و پسریتیم و معصوم دوست زمان کودکی اش را از دست خود ابلیس- یعنی آصف که بواقع از نزدیکان امیر از دنیای دیگری است، نجاب بدهد. به نظر می رسد که تجسم « قلبی از تباهی» تنها امید رهائی قربانی اوباشد. این داستان ماجراجویانه و جاذب به عنوان یک تفسیر تمثیلی از «مداخله» حتمی استعماری/ نئو استعماری، امپراطوری درسرزمین های « تباه شده» برای نجات دیگرانی که نیمه انسان اند و درجهالت و خشونت خویش گم گشته، کاربرد موثری دارد. این مداخلات خود بزرگ بینانه البته با مقولات اقتصادی و ژئو پلیتیکال هیچ نسبتی ندارند و تنها بیان از خود گذشتگی و برتری انسانیت و ایدئولوژی مردمان سرزمین های امپراطوری هستند. وقتی در این چارچوب به آن می نگریم، احساس گناه عمیقی که امیر احساس می کند وقتی در برابر آزار و اذیت دوستان معصوم اش حسن کاری نمی کند، به واقع بیانگر احساس گناه عمومی مردمان « خوب» غربی است که دست روی دست گذاشتند وقتی که کله شق های اسلامی- که بوسیله آصف نمایندگی می شود- به افعانستان و به مردمان معصوم و متمایل به غرب مثل بابا و امیر تجاوز کردند.البته یکی از پی آمدها این است که ما البته باید با بازگشت به « نجات» مردم از دست آصف های افغانستان، خودمان را رستگار کنیم. به واقع، به گفته خالد حسینی که اززبان شخصیت اش رحیم خان جاری می شود، این « شیوه ماست که دو باره خوب باشیم». این بیان تکراری روایت « مسئولیت مردان سفید پوست (و اکنون غربی ها) درترکیب با « غربی کردن خوبی» و « اسلامی کردن شیطان» که درسرتاسررمان حضوری چشمگیر داردیک چارچوب درخشان ایدئولوژیک برای توجیه و مشروعیب بخشیدن به اشغال و فعالیت های نظامی بیشتر در افغانستان به دست می دهد. البته گستراندن این داستان و پیامش به سرتاسر خاورمیانه اسلامی، خلاقیت زیادی نمی خواهد مخصوصا وقتی این روایت پردازی در باره افغانستان را با دیگر کارهای نئواوریانتالتیستی درباره خاورمیانه اسلامی، مثل، کتاب مشهور آذر نفیسی : « لولیتا خوانی درتهران» ، آخن سیرستاد، « کتابفروش کابل» و جرالدین بروکز « نه قسمت آرزو- دنیای پنهانی زنان مسلمان» و حتی کتابهای دانشگاهی مثل برنارد لوئیس: «چرا این طوری شد؟ تاثیر غرب و عکس العمل خاورمیانه» ترکیب می کنیم. اگر آن چه این کتابها در باره اسلام و کشورهای اسلامی می گویند همه حقیقت باشد، بدوت تردید ادامه و گسترش حضور نظامی امریکا در این منطقه چیز خیلی خوبی است. آیا این طوری است؟ هرآن کسی که درباره خاورمیانه پژوهش کرده باشد می داند که این روایت ها، تحریف ناجوانمردانه واقعیت ها در این منطقه است. البته که مشکلی نیست که کسی درباره کمبودهای یک کشور؛ مذهب و یا ایدئولوژی بنویسد ولی این نادرست و فریبکارانه است که به خاطر فعالیت گروهی افراطی نویسنده ای بطور منظم و سیستماتیک کلیت یک فرهنگ و مذهب را تقلیل داده از آن انسان زدائی بکند. به ویژه وقتی این مردم همان هائی هستند که رهبران سیاسی ما می گویند باید به آنها حمله شده و تحت اشغال نظامی قرار بگیرند. ماتیو توماس میلر، دانشجوی پژوهشگری در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئی است که در باره مطالعات اسلامی و خاورمیانه پژوهش می کند. اصل را به انگلیسی دراینجا بخوانید: http://www.zmag.org/zbooks/review/6
|
Comments:
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |