$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Thursday, November 29, 2007به دنبال یادداشتی که در باره کنفرانس ریاض نوشتم بد نیست این چند کلمه را هم اضافه کنم.
تا آنجا که من خبر دارم، در این کنفرانس عربستان سعودی علاقمند بود که مباحث به مقوله دلار نکشد ولی چاوز با اعلام این که « کاهش دلار» یعنی « پایان امپراطوری امریکا» این بررسی را در میان موضوعات کنفرانس گنجاند و پس آن گاه بود که آقای احمدی نژاد هم گفت که درازای کالای باارزش مان –(نفت)، « کاغذ پاره» به ما تحویل می دهند و بعد قرار شد که هیئت وزیران اوپک این موضوع را بررسی کند. دراطلاعیه پایانی کنفرانس- تا آنجا که خبر دارم- هم اشاره ای به دلار نیست چون عربستان سعودی معتقد بود که چنین اشاره ای باعث کاهش بیشتر ارزش دلار خواهد شد ولی قرار شد هیئت وزیران نفت اوپل برای جلسه 5 دسامبر شان پیشنهادهای خود را در این باره ارایه بدهد. درطول این کنفرانس هم چاوز و هم احمدی نژاد شرایط را برای حمله بیشتر به دلار و به امریکا مناسب یافتند. چاوز از سقوط دلار« بدون استفاده از چتر نجات» سخن گفت و احمدی نژاد هم افزود که واحد های پولی دیگر باید جایگزین دلار شده و بورس نفت هم بدون استفاده از دلار تشکیل شود. او هم چنین با ایده ای که از سوی چاوز برای تشکیل یک بانک اوپک ارایه شد موافقت کرد. آقای احمدی نژاد هم چنین از علاقه دیگر اعضای اوپک برای کنا رگذاشتن دلار سخن گفت ولی طولی نکشید که عربستان سعودی با انتشار اعلامیه ای، اعلام کرد که هیچ برنامه ای برای کنار گذاشتن دلار ندارد. دراعلامیه پایانی البته به مقوله واحد پولی اشاره گذرائی شده است. اگرچه چاوز و احمدی نژاد به گونه ای سخن گفتند که انگار به پایان امپراطوری امریکا دیگر چیزی نمانده است ولی واقعیت این است که نظام پولی بین المللی براساس دلار می چرخد و آن چه که اکنون گرفتار بحران شده است، نه فقط واحد پولی امریکا، بلکه این نظام پولی بین المللی است و به همین خاطر، اگر کمیته وزیران اوپک خود را فقط به یافتن جایگزینی برای دلار محدود کند- به باور من- گره از کار کسی باز نمی کند. بطور گذرا بگویم و بگذرم که هنوز دلار عمده ترین پول ذخایر ارزی بانک های مرکزی جهانی است. البته این درست است که نقش دلار که در 1999 بیش از 71 درصد این ذخیره ها بود اکنون به نزدیک به 65% کاهش یافته است. سیاست دولت چین که ذخیره ای معادل 1.4 تریلیون دلار دارد کنارگذاشتن کامل دلار نیست بلکه اگرچه دلار هم چنان به عنوان پول اصلی باقی می ماند ولی چین می خواهد که ریسک پراکنی کرده و واحدهای پولی دیگر را هم بکار بگیرد. واقعیت این است که اگر چین به ناگهان بخواهد دلار را کنار بگذارد، ارزش دلار در بازار سقوط کرده و درآمدهای چین از تجارت با امریکا نیز کاهش خواهد یافت. نکته ای که باید به آن پرداخت، این که نظام مالی که از زمان برتون وودز تا کنون با مرکزیت دلار بر جهان حاکم بود – به ویژه شکل دفرم شده بعد از سال 1971- اکنون دیگر ورشکست شده است و باید کل این نظام را بطور اساسی بازبینی و بازسازی کرد. به بیان دیگر آن چه که امروزه به ورشکستگی رسیده به واقع نظامی است که از1971 با تصمیم نیکسون برای رها سازی دلار از طلا بر نظام پولی جهان مسلط شد. یعنی به جای نظام پولی مدیریت شده که در برتون وودز مورد توافق قرار گرفته بود، نظام ارزی شناور در دستور کار قرار گرفت و واحدهای پولی هم موضوع فعالیت های حباب سازانه سفته بازان بازارهای مالی شدند. از آن زمان تا کنون، بخش عمده ای از فعالیت هائی که دربازارهای پولی می گذرد، فعالیت هائی است که اغلب رابطه ای با فعالیت های تولیدی و حتی تجارتی ندارد صرفا بهره گیری از اختلاف بهای پول های گوناگون است. دراین شرایط، اگر دلار از این نقش کنونی اش معاف بشود، بخصوص پس از این که در35 سال گذشته، تقریبا بدون هیچ محدودیتی میدان داربوده است، نتیجه اش به نظرمن فروپاشی اقتصاد جهانی خواهد بود. البته هل لینزی در« بحران دلار» درپیوند با پی آمدهایش برای اقتصاد امریکا، از گرگ اسمیت نقل می کند که « اگراین چنین بشود، کارتمام است. ما گرفتار چنان رکودی خواهیم شد که بحران 1929 به نظر بچگانه خواهد آمد و یا به خاطر کاهش ارزش دلار، بعید نیست تورمی همانند تورم جمهوری وایمر نصیب ما بشود». افزایش تقریبا نامحدود عرضه دلار در 35 سال گذشته و سیاست های غیر مسئولانه زمامداران امریکائی موجب شده است که محدودیت مصرف به تولید دراقتصاد امریکا رعایت نشود، یعنی هرساله مصرف کنندگان امریکائی بسی بیشتر از آن چه که تولید می کنند، مصرف نمایند که این شکاف نیز خود را به صورت کسری گسترش یابنده تراز پرداختها نشان داده است. اگرچه درماه سپتامبر کسری تراز پرداختها به 56.5 میلیاردد لار کاهش یافت ولی نکته است که در مقایسه با دوره بوش پدر، این میزان کاهش یافته کسری تراز پرداختها، نشان از افزایشی حدودا 17000% می دهد[1]. لینزی در همین نوشته به نکته جالبی اشاره می کند و می گوید که میزان بدهی امریکا برای اولین بار در تاریخ، از مرز 9 تریلیون دلار گذشته است و بعد ادعا می کند که اگرهرثانیه ای 1000 دلار پرداخت شود، بازپرداخت این میزان بدهی بیش از 290 سال طول خواهد کشید![2] با توجه به این واقعیت هاست که به گمان من اگر اوپک می خواهد به واقع به این وضعیت بحرانی پایان دهد باید خواستار تشکیل یک کنفرانس بین المللی – به ویژه با شرکت امریکا ، روسیه ، چین و دیگراقتصادهای برترجهانی- برای ایجاد یک نظام پولی جدید بین المللی بشود. این نظام پولی بین المللی هم می تواند دروجه کلی، شکل بهبود یافته همان نظام برتون وودز باشد: - یعنی ایجاد نرخ مبادله مدیریت شده بین ارزهای عمده جهانی. - کوشش برای کاستن از معاملات قماری در بازارهای پولی و ارزی- احتمالا با استفاده از آن چه که معمولا « مالیات توبین[3]» نامیده می شود. - تخصیص درآمدهای ایجاد شده از « مالیات توبین» برای سرمایه گذاری درزیرساخت ها، تولیدات صنعتی، معادن، و هم چنین استفاده از این درآمدهای مالیاتی برای حذف تدریجی بدهی خارجی کشورهای فقیر. اگر این نظام جدید بین المللی ایجاد شود، گمان نمی کنم دیگر مهم باشد که فروشندگان وخریداران نفت و یا اقلام دیگر از کدام واحد پولی در معاملات خود استفاده می کنند. البته برای تجدید ساختار اقتصاد جهانی- به خصوص در بخش انرژی- و فراگذشتن از این وابستگی خطرناک به نفت- که به هر حال دیر یا زود تمام خواهد شد، نیز باید پیش نگری های لازم انجام گرفته ومنابع و امکانات کافی برای یافتن یک منبع انرژی جانشین تخصیص یابد. نکته ای که به گمان من اهمیت زیادی دارد پذیرش و درک عمق بحران کنونی است که اگر از کنترل خارج بشود، تنها به مرزهای جغرافیائی امریکا محدود نخواهد شد. [1] کسری سالانه ترازپرداختها در دوره بوش پدر بطور متوسط تنها 4 میلیارد دالر بود و این میزان کاهش یافته کنونی، اگر به همین میزان باقی بماندو در نتیجه افزایش قابل توجه بهای نفت افزایش نیابد، سراز حدودا 680 میلیارددلار کسری تراز پرداختهای سالانه در می آورد که درمقایسه بارقم قبلی، تقریبا 170 برابر شده است. [2] Hal Lindsey: Dollar Crisis: None dare call it ‘Conspiracy, in, gobalresearch.ca, accessed Nov. 28, 2007 البته لینزی در محاسبه اش، ازپرداخت یک دلار به ازای هر ثانیه سخن می گوید و نتیجه می گیرد که بازپرداخت بیش از 290000 سال طول خواهد کشید. من در این جا ولی از بازپرداخت، 1000 دلار به ازای هر ثانیه سخن گفته ام. [3] استاد فقید و برنده نوبل اقتصاد جیمز توبین براین نظر بود که معاملات قماری در بازارپول باید کنترل شده و کاهش یابد و به همین منظور معتقد بود که برروی معاملات قماری خرید و فروش پول که ربطی به تجارت و سرمایه گذاری ندارد مالیات وضع شود. .
|
Comments:
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |