$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Thursday, August 10, 2006شاید بی ربط نباشد اگر آغاز کنم با یک ادعا که انقلاب مشروطه، به خصوص در رابطه با دست آوردهایش، یکی از« مردانه» ترین انقلاب های روزگار ماست. منظورم از انقلاب مردانه هم این است که نه فقط وجود زنان را به رسمیت نمی شناسد و برای ایشان حق وحقوقی در نظر نمی گیرد بلکه، حتی، به یک معنا، با یک کیسه کردن شان با دیوانگان و ورشکستگان به تقصیر، به زنان بی حرمتی هم می کند. به عنوان نمونه در قانون انجمن های ایالتی و ولایتی 5 گروه بودند که حق انتخاب نداشتند. اشخاصی که بواسطه جنحه یا جنایتی مجازات قانونی دیده اند. اشخاصی که معروف به فساد عقیده و به ارتکاب قتل یا سرقت باشند. اشخاص ورشکسته به تقصیر « رابعا، طایفه نسوان»و بالاخره، اشخاص خارج از رشد.
و اما وقتی می رسیم به هزینه های این انقلاب، داستان اندکی تفاوت می کند. ا زکوشش « چندین هزار زن ایرانی» برای پیوستن به بست نشینان سفارت انگلیس درتهران با خبر می شویم که « گرانتداف کاردار و جانشین و زیر مختار جلوگیری کرده است»[1] و بعد که کار اندکی « بیخ» پیدا می کند، از پیداشدن « اجساد شیرزنان مسلح در میدان های جنگ امیرخیز و خیابانی» میان شهدای حریت با خبر می شویم. تازه خبر داریم که « به موجب استخبارات صحیحه و اطلاعات موثقه که دردست داریم هستند زنان شیرافکن در یک نقطه مهمه شهر که بگاه جنگ با تغییر قیافت به یک مهارت خصوصی که در کار تیراندازی دارند سینه دشمن را می شکافند و آتش به فرق نامردانه سپاه یزد می بارند»[2] و بعد، بیانیه زنان را داریم به عین الدوله که به فرمان محمدعلی شاه به تبریز لشگر کشیده و شهر را در محاصره گرفته بود و امیدوار که شاید ملت از مشروطه دست بردارند ولی دربیانیه زنان می خوانیم« از برگ درختان و گیاه می خوریم با میوه سد جوع می نمائیم و حتی گوشت گربه و سایر حیوانات می خوریم بالاخره در خون خود می غلطیم وتابع هوای نفس محمدعلی میرزا نمی شویم. ولی شما بد نام می گردید» ( همان) ظاهرا زنان تبریز دست به بیانیه نویسی شان روان است. اسپرینگ رایس به ادوارد گری گزارش می کند که « زنان تبریز به مردان اینجا [ شیراز] مکتوبانی فرستاده و ایشان را سرزنش و ملامت نموده اند که پس از رسیدن این گونه مکتوبات حساسیت اهالی چنان بجوش آمده که از این به بعد بهیچ وجه نمی توانم از ایشان جلوگیری نمود»[3] وبعد « مقاله یکی از مخدرات وطن پرست» را داریم در صوراسرافیل که نگران مشروطه است و نکته سنجی های دقیقی دارد و افسوس می خورد که « چرا مرد نیستم تا ( گویم آن چیزها که می دانم. بکنم آنچه را که می خواهم) و تا آخرین قطره خون خود رادرراه وطن بریزم.....آه که نمی دانم مردها از چه می ترسند و از چه می هراسند..)[4] مشروطه سرانجام به ثمر می رسد. حتی استبداد صغیر محمدعلی شاهی را هم پشت سر می گذارد و بعد می رسد به مجلس دوم. این هم گرته ای از مذاکرات مجلس در اوت 1911 که به زنان مربوط می شود. « اشخاصی که از حق انتخاب نمودن مطلقا محرومند. اول نسوان....» وکیل همدان به اعتراض بر می آید که « با کدام دلایل منطقی می توانیم آن ها را محروم بکنیم.» ذکا ء المللک – وکیل تهران- اندکی لفاظی می کند ولی می گوید « این که ما سلب این حق را از آن ها کرده ایم محتاج به دلیل و برهان نیست که توضیح بدهم. هروقت که ممکن بود زن ها بیایند شرکت در انتخابات بکنند و رای بدهند فورا تصدیق خواهیم کرد» و سرانجام مدرس تیر خلاص را می زند« و اما جواب ما باید بدهیم از روی برهان. نزاکت و غیر نزاکت رفاقت است. از روی برهان باید صحبت کرد و برهان این است که امروز ما هرچه تامل می کنیم می بینیم خداوند قابلیت در این ها قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب را داشته باشند. مستضعفین و مستضعفات و آن ها از آن نمره اند که عقول آن ها استعداد ندارد. گذشته از این که در حقیقت نسوان در مذهب اسلام ما در تحت قیمومتند. الرجال قوامون علی النساء، در تحت قیمومیت رجال هستند مذهب رسمی ما اسلام است. آن ها در تحت قیمومیتند ابدا حق انتخاب نخواهند داشت. دیگران باید حفظ حقوق زن ها را بکنند که خداوند هم در قرآن می فرماید درتحت قیمومیت اند و حق انتخاب نخواهند داشت. هم دینی و هم دنیوی. این مسئله بود که اجمالا عرض شد....»[5] [1] نهضت مشروطه ایران- بر پایه اسنادوزارت امور خارجه- دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی-تهران 1370، ص154 [2] روزنامه انجمن شماره 41 سال سوم 17 صفر1327 ص 971 کتاب آبی جلد اول ص 38[3] [4] صوراسرافیل، شماره 7/8 21 جمادی الاخر 1325، ص 5 به نقل از آرش، شماره 95-96 ، ژوئن 2006، ص 35[5]
|
Comments:
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |