$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Sunday, April 25, 2010کارم از گریه گذشته است.... به آن می خندم
درخبرها می خوانم که در بوشهر « موش» زیاد شده است. من این کاره نیستم ولی زیادی موش هم زیان های اقتصادی مشخص و معلوم دارد و هم می تواند وسیله ای برای انتقال بیماری باشد. نمایندگان شورای شهر بوشهر که مدتها حقوق گرفته اند تا دریک هم چه موقعیتی به داد مردم می رسند. خوب تصمیم می گیرند « برای گرفتن هر موش در این شهر 1500 تومان به مردم جایزه دهد» و بعد روشن می شود که نمایندگان روشن اندیش شورای شهر به فکر مستضعفین هم بودند چون یکی از اعضای شورای شهر ادامه می دهد « این طرح بدون شک از سوی معتادان که به پول نیاز دارند حمایت خواهد شد». حیف که مثل این عبدالقادر جان بلوچ طنازی بلد نیستم والی چه داستان قشنگی می توان نوشت از یک آدم مفنگی که از بی حالی نمی تواند راه برود ولی ایستاده است و قربان صدقه موشها می رود که آخه لامش حب.... وای سه دیگه... ده تاتونه که تحویل بدم پوله یک بس در میاد.... البته مدتی پیشتر، شورای شهر برای این کار- یعنی مبارزه انقلابی با موشهای شهر- 90 میلیون تومان بودجه گذاشت که « البته در میانه راه شکست خورد». خبر ندارم آیا موشها زیاد بودند ویا موش گیران وشورای شهری ها دست شان کج بود و پولها را- یا لااقل بخش عمده ای از آن را- بالا کشیدند. چون در کنار سال کارمضاعف و تصحیح الگوی مصرف، لاید یک سال شوخی هم داریم، نمایندگان محترم شورای شهر شوخی هم می کنند. یکی می گوید چون جثه موش بزرگ و کوچک دارد، اگر« کیلویی خریده شود بهتر است» ولی یک نماینده دیگر، با مزاح ادامه می دهد « ممکن است به لاشه آن نمک زده و وزنش بالا برود» و نتیحه می گیرد همان خرید عددی پیشنهاد مناسب تری است. البته درهمین خبر می خوانیم که این شهر بوشهر بیچاره مدتی پیش مشکل « سگ های ولگرد» هم داشته است که با الطاف شورای شهر روبرو شدند ولی انجمن حمایت از حیوانان با آن برنامه های مخالفت کرد. من البته خبر ندارم ولی گفته می شود که در کشورهای دیگر، سگها را زنده گرفته و « عقیم می کنند» ولی چون این کار در ایران گران است « شهرداری ها با شلیک تیر یا طعمه گذاری با سگها مبارزه می کنند». بهرحال دربوشهر، دولت فخیمه با استفاده از اصول بازار(ع) موش گیری و سک کشی را ظاهرا « خصوصی» کرده است. حالا با گوشت این حیوانات چه می کنند؟ نمی دانم . برای محکم کاری بهتر است آدم درآن ولایت حداقل برای مدتی سبزی خوار بشود! حالا که دارم از این نوع مشکلات حرف می زنم پس توجه شما را جلب کنم به این نکته که درخوابگاههای دانشگاه تهران هم از قرار زیادی گربه مشکل شده است و به همین دلیل مسئولان طی اعلامیه ای اعلام داشتند « به هر دانشجویی که در محوطه خوابگاه، گربهای را بگیرد مبلغ هفت هزار تومان پاداش پرداخت خواهد شد». البته نمی دانم خوابگاه های فاطمیه و چمران در کجای تهران قرار دارند ولی مشکل زیادی گربه درآنها جدی است و آقای دکتر اسماعیلی که رئیس خوابگاهها هستند درجلسه ای با دانشجویان فرمودند که شهرداری برای جمع آوری گربه 5 میلیون تومان برای یک خوابگاه خواسته است و در نتیجه توافق حاصل نشد حالا چه عیب دارد که « بجای پرداخت این هزینه به شهرداری از خود دانشجویان بهعنوان کار دانشجویی استفاده کرد». ولی از آنجائی که جان به جان این حکومت بکنی دست از « تبعیض جنسی» بر نمی دارد. اگرچه قرار است 7 هزارتومان به ازای هرگربه بدهند ولی در اعلامیه آمده است که « به ازای گرفتن هر گربه توسط دانشجویان دختر در خوابگاهها مبلغ ده هزار تومان پاداش پرداخت شود». والله بخدا اعتراضی ندارم. همه قوانین که نمی تواند آن وری باشد، حالا این یکی هم این وری بشود. چه اشکالی دارد؟ و بعد برای این که لابد دریک آینده نیامده ای این هم سندی بشود برای تبلیغات، دراین اعلامیه این خودشیرینی را هم کرده اند که « از کلیه دانشجویان علاقهمند به شرکت در طرح جمعآوری گربهها در محوطه خوابگاهها ترجیحا دانشجویان جانورشناسی، دامپزشکی، زیست شناسی و ... دعوت بعمل میآید در این طرح شرکت کنند». یعنی نه این که جمع آوری گربه ها را « خصوصی سازی» کرده اند، بلکه یک بعد « پژوهشی» هم به آن داده اند که لابد دانشجویان این رشته ها می توانند از اجساد گربه ها برای تشریح و پیشبرد دانش هم استفاده کنند!! دور نیست که شماری از وزرا هم اسمشان را زیر مقاله هائی که منتشر خواهد شد بگذارند البته کمی پائین تر در این اعلامیه مسئولان خوابگاهها دبه در می آورند که اگرچه « ابزار لازم مانند قفس» در اختیار دانشجویان قرار می گیرد ولی درازای « تحویل هریک گربه مبلغ 7 هزارتومان پرداخت خواهد شد». و من یکی بالاخره نفهمیدم، که بالاخره چقدر می دهند؟ 7 هزارتومان یا ده هزار تومان! به سخن دیگر، می خواهم بدانم آیا صرف می کند که پس از بازنشستگی بروم و دراین خوابگاهها دربان بشوم و دراین طرح عظیم مشارکت بکنم که هم اجردنیوی دارد و هم پاداش اخروی! و اما مثل دیگر طرح های این دولت فخیمه چند و چندین ایراد اساسی به آن وارد است: - درباره طرح جمع آوری گربه، آیا این درست است که به دانشجوی سال اول و دانشجوی سال پایانی دکترا برای جمع آوری گربه به یک اندازه پول بدهند؟ آیا این کار عادلانه هست؟ - آیا بهتر نیست که درباره فراوانی موش دربوشهر در این خوابگاهها تبلیغ کنند . چون اگر این اطلاعات در اختیار گربه ها قرار بگیرد، خوب، خود گربه ها تصمیم می گیرند که داوطلبانه به بوشهر بروند و نسل موشها را بر اندازند. دولت می تواند درگوشه و کنار خوابگاهها تابلو نصب کند که مثلا بوشهر 1500 کیلومتر ازاین ور! -اگرهم این طرح موفقیت آمیز نبود- یعنی گربه ها هم به اطلاعات دولتی اعتماد نداشتند- آیا بهتر نیست که آقای مشائی به حفظ سمت های دیگر مسئول انتقال گربه های تهرانی به بوشهر بشوند و گربه های جمع آوری شده را از راه زمینی- چون استفاده از هواپیماهای روسی کل این طرح را به بن بست می کشاند- به بوشهر ارسال نماید تا با یک تیر دو تا گنجشگ چاق و چله شکار کرده باشند. هم مشکل زیادی گربه درتهران حل می شود و هم مزدم ساکن بوشهر از دست موشهای زیادی خلاص می شوند. - اگر درمناطق دیگر، با زیادی گربه روبرو شویم، دولت فخیمه باید حداکثر کوشش را بعمل بیاورد تا درهمه مناطق قیمت واحدی برای گربه های دستگیرشده پرداخت شود. چون اگرقیمت های پرداختی برابر نباشد، از مناطقی که دستگیری گربه درآن جا ارزان تر است، شما شاهد واردات گربه به مناطق گران تر خواهید بودو کل این طرح با مشکل روبرو خواهدشد. - دولت فخیمه باید اززمان شروع این طرحها- چه دربوشهر و چه درتهران- به مدت سه ماه رستوانها را تعطیل نماید. چون اگرچه دربخش های از جهان ممکن است گوشت گربه و یا موش را بخورند ولی هیچ سند و شاهد تاریخی وجود ندارد که کباب کوبیده با گوشت گربه یا موش، مطبوع باشد. البته درمقایسه با گوشت های وارداتی، گوشت گربه و موش های دستگیرشده این حسن قابل توجه را دارند که تازه اند و بعید است باعث مسمومیت و یا اسهال بشوند.... این قصه سر دراز دارد. ولی، حالا شما را بخدا یک لحظه مجسم کنید. دانشجوئی که باید سرکلاس درس بنشیند و یا این که به کتابخانه برود، قفس به دست، به دنبال گربه می دود و یا اگردردانشگاه بوشهر درس بخواند که دارد موش بگیرد.... من نمی دانم با چه روئی بعضی ها ادعا می کنند که این دولت فخیمه به فکر اشتغال جوانان نیست! همه آن چه که مستقیما نقل شده اند از اصل خبر نقل شده است.
|
Comments:
استاد عزیز، باور کنید با این مساله که شما به آن پرداختید تصمیم گرفتم حتما مقطع بعدی بوشهر یا تهران قبول شوم.. بالاخره یک درآمد مضاعفی هم در این سال عزیز داشته باشیم
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |