<$BlogRSDUrl$>

نیاک - یادداشتهای احمدسیف
 

Tuesday, July 07, 2009


رفوزه ای داداش! رفوزه! 


اگرچه نتوانستم کل فیلم فرمایشات تلویزیونی رئیس جمهور منتخب شورای نگهبان را ببینم ولی متن کامل[1] آن را خوانده ام و پاره هائی از آن را در تلویزیون دیده ام.
اولین نکته ای که به نظرم رسید این بود که قرارا زعمای قوم هم به این نتیجه رسیده اند که یکی باید نخ این آقا را بکشد والی باز می رود بالای منبر و برای نظام مشکلات بیشتری ایجاد می کند. برای اولین بار دیدم که از روی کاغذ حرف می زد تا یک مرتبه باز ترمزش نبرد و حرفهای خنده دار و مشکل آفرین نزند. جالب بود که حتی یک بار هم از « خس و خاشاک» سخن نگفت و حتی همان خس و خاشاک ها هم عزیز شدند! و این خودش خوب است.
با این وصف، به نظرم، به مصداق طبیعت نیش عقرب باید بپذیریم که آقای احمدی نژاد نمی تواند ناراست نگوید. یعنی از روی نوشته یا بدون کاغذ، نتیجه درهردو حالت، یک سان است. امشب فرمودند « این انتخابات آزادترین انتخابات در نوع خود بود،‌ در هیچ جای دنیا اجازه نمی دهند مبانی استقرار یک حاکمیت در انتخابات به چالش کشیده ‌شود اما در این انتخابات برای هیچ کس هیچ محدودیتی در اظهار نظر، انتقاد و در مدنظر قرار دادن، ایجاد نشده بود و هیچ حد و مرزی نبود»
خوب این ادعاها بی پایه وبی اساس است. یعنی ایشان خبر ندارند که دراین مملکت گل وبلبل شورای نگهبانی داریم که اتفاقا اکثریت شان از پاچه خواران ایشان هستند و بعلاوه از بیش از 470 نفری که داوطلب شده بودند فقط به 4 تن اجازه دادند که درانتخابات « مرحله دوم»- منظورم از مرحله دوم پس از انتخاب شورای نگهبان است- شرکت کنند. پس این سخن ناراست است که برای هیچ کس هیج محدودیتی ایجاد نشد. از آن گذشته برای 4 نفری که از قیف شورای نگهبان گذشتند، آقای احمدی نژاد باید بداند که اتفاقا نامزدها حق ندارند « مبانی استقرار حاکمیت» را به پرسش گرفته و به چالش بکشند. پس تا همین جا، دو غلط.
بلافاصله به دنبالش گره می زند که این انتخابات « آزادترین انتخاباتی بود که در جهان برگزارشد». اگر آدم حرف دهنش را بفهمد از این ادعاها نمی کند. درشرایطی که صداو سیمای انحصاری به صورت ابزاری برای یک نامزد در می آید، و اکثریت روزنامه های موجود که دولتی و یا شبه دولتی اند به همین روال عمل می کنند، سخن گفتن از « آزادترین انتخابات جهان» اندکی زیادی وقیح است و خوب نیست که حالا که از در« آشتی» درآمده و از روی کاغذ حرف می زنند، هم چنان دروغ های به این بزرگی هم بگویند. پس تا این جا شد، سه غلط.
چهارمین گاف ایشان هم این است که می فرمایند «ویژگی دیگر این انتخابات این بود که سالم ترین انتخابات بود». من نمی دانم کسی که ظاهرا به روزجزا باور دارد و به اندازه آقای احمدی نژاد مذهبی است، چگونه می تواند در چشمهای خدا نگاه بکند و ازاین حرفها بزند و این در حالی است که همین چند روز پیش سخن گوی شورای نگهبان به جابجائی بیش از 3 میلیون رای اعتراف کرده مدعی شده بود که نتیجه نهائی را تغییر نمی دهد! حتی رهبری هم در نماز جمعه ای که بعد از انتخابات به امامت ایشان برگزار شد، به زبان بی زبانی گفتند تقلب تا یک میلیون یک چیزی، ولی ده یا یازده میلیون تقلب نشده است ( نقل به مضمون). ولی دراین جا، احمدی نژاد، ناراستی دیگری هم بکار می برد، مجری انتخابات خود « مردم» نیستند. وزارت کشور مجری انتخابات است. تا این جا شده 5 غلط. و بعد ادعا می کند که «در این انتخابات بیشترین فرصت و امکانات در اختیار رقبای رئیس جمهور منتخب بود » من نمی دانم به واقع حال ایشان خوب است که این گونه ادعا می کنند! ظاهرا در این روزگار، دروغ گفتن اگرچه « منفعت» دارد ولی دیگر «گناه» ندارد! آقای احمدی نژاد، ما هیچی، اگر روز جزا به واقع راست باشد، جواب خدا را با این ادعاها چگونه می دهی! این هم غلط ششم. نمی دانم چرا هیچ کس از مشاوران ایشان، نسخه ای از این همه سند و مدارک را به اطلاع ایشان نمی رسانند که غلط هفتم را مرتکب نشوند و ادعا نکنند که «کسانی که مدعی بودند حتی یک سند دال بر مخدوش بودن انتخابات ارائه نکردند و همه ملت این را فهمیدند» . یعنی آقای رضائی هیچ سندی ارائه نکرد! آیا آقایان موسوی و کروبی هیچ سندی ارایه ندادند! نمی دانم این سخن کیست که چشمی کورتر از چشمی نیست که نمی خواهد ببیند.
غلط هشتم ولی این ادعاست که اگرچه بخش پایانی حرفش درست است ولی به ایران در دوره ایشان و یا کنونی چه ربطی دارد؟ «الآن در کشور ما آزادی وجود دارد و ما باید در چارچوب قانون در همه بخش‌ها آزادی را توسعه بدهیم چرا که جامعه بدون آزادی خواهد مرد و کمال فردی و اجتماعی بدون آزادی، غیرممکن است». اگر در کشور ما آزادی وجود دارد پس این همه نویسنده و فعال سیاسی و روزنامه نگار وسردبیر ودانشجو به چه جرمی زندانی اند! مگر درچارچوب قانون اساسی گردهمآئی صلح آمیز آزاد نیست پس چرا اجازه نمی دهید وبعد مثل مغولها و تاتارها می ریزید و کشتار کرده و هرکس و همه کس را می زنید و بعد به مصداق « کی بود کی بود، من نبودم» از خود و حکومت تان سلب مسئولیت می کنید. از همین حکومت می فرمایند، که نیروی نظامی شلیک نکرده است ولی واقعیت این است که افرادی که مسلح بوده اند عمدتا از ساختمانهای دولتی به سوی مردمی که از سوی بسیج های ایمان به مزد مضروب می شدند، شلیک کرده اند. دیگری ادعا می کند که « لباش شخصی ها» بسیجی نبوده اند. و باز به مصداق دروغگوئی که کم حافظه می شود، یکی از فرماندهان مدعی می شود که فقط از 30 درصد ظرفیت بسیج استفاده کرده ایم. بگذریم. اگر « توسعه آزادی» یعنی همین کارهائی که در این یک ماه کرده اید، نه آقای احمدی نژاد شمارا به هرچه که به آن باوردارید، آزادی را « توسعه» ندهید. همین قدر که داریم بس مان است!
دو تا ناراستی دیگر، «من با تحجر مخالفم». بابام جان، دریک نطق جدی تلویزیونی چرا با مردم شوخی می کنید. و اما شوخی دیگر احمدی نزاد « ما باید به سلایق مردم خصوصا جوانان عزیزمان احترام بگذاریم و باید به جوانان اعتماد بیشتری داشته باشیم». آیا به خاطر همین احترام به سلایق مردم است که این همه از منابع کمیاب را صرف « گشت های ارشاد» کرده اید که اتفاقا وظیفه عمده شان چیزی به غیر از مزاحمت برای سلایق مردم نیست. اگر باید به جوانان « اعتماد بیشتری» داشت پس چرا خود شما به دانشجویان اعتماد ندارید! اگر راست می گوئید به مردم گزارش بدهید که در 4 سال ریاست جمهوری شما، چه تعداد از دانشجویان دانشگاهها ستاره دار شده و از تحصیل باز مانده و یا به زندان رفته اند! و حتی هم اکنون نیز چه تعداد ازاین جوانان در زندان هستند!
به واقع شانس آوردیم که جناب احمدی نژاد از روی کاغذ می خواند والی من یکی که نمی فهمیدم چه می خواهد بگوید وقتی می گوید « بعضی ها می‌گویند 13 - 14 میلیون نفر از مردم ایران منتقدند؛ مگر آن 25 میلیون نفر منتقد نیستند ؟ به عقیده من 40 میلیون نفر منتقدند و اصلاً من خودم خط مقدم انتقادم» اجازه بدهید قبول کنیم که خود شما خط مقدم انتقادید و برای مثال، آن چه در مناظره درباره خانواده هاشمی و آقای ناطق نوری گفتید نشانه همین موضع انتقادی شماست. ولی پرسش این است که آیا هیچ یک از کسانی که مدافع شما هستند در معرض همان اتهام ها نیستند، پس اگر می خواهید ادعای شما را جدی بگیریم شما چرا این موضع انتقادی خودتان را جدی نمی گیرید! چه شد که درهمه مواردی که شما دست به این نوع « انتقادها» زده اید از طرفداران شما کسی مورد نقد شما قرار نگرفته است! مگر همین ادعاها را براساس گزارش پالیزدار مطرح نکرده اید! آیا در همان گزارش مشخصات طرفداران خودتان را ندیده اید!
حساب و کتاب ناراستی ها از دستم دررفته است! نمی دانم غلط نهم بود یا دهم و یا بیشتر. دل و دماغ ندارم که به دیگر ناراستی ها بپردازم. ولی آقای احمدی نژاد تا به همین جا، رفوزه ای، داداش، رفوزه.....
[1] این متن را در اینجا بخوانید: http://news.gooya.com/politics/archives/2009/07/090496.php



Comments: Post a Comment
 
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?