$BlogRSDUrl$>
نیاک - یادداشتهای احمدسیف | |||
Thursday, April 21, 20111- آقای کروبی و این اقتصاد نفتی ما وبوی کباب دلارهای نفتی هرانتقادی به مقوله انتخابات در ایران وارد باشد، واقعیت این است که به غیر از خواجه حافظ شیرازی تعداد کثیری خود را برای این انتخابات نامزد کرده و روز و هفته ای نیست که در باره برنامه های خود نطق و خطابه های آتشین و بحث بر انگیز منتشر نکنند. یکی از این نامزدها آقای مهدی کروبی رئیس مجلس ششم است که با آقای بهروز افخمی- یکی از نمایندگان مجلس ششم- مصاحبه مفصلی کرده است که بخش هائی از آن در شرق، روزنامه صبح تهران، چاپ شده است. من در این یادداشت قصدم پرداختن به جزئیات این مصاحبه نیست که در موارد مکرر، نکاتی را مطرح کرده است که بحث بر انگیزند. برای نمونه، به این ادعای ایشان کار ندارم « اما یك خصلت دیگر هم دارم كه شاید خوب نباشد و آن اینكه وقتى چارهای باقى نماند و بنا شد برخورد كنم و قاطعیت به خرج بدهم اهل عقب نشینى نیستم و سازش نمى كنم». وقتی آدم دوره مجلس ششم و مثلا قانون مطبوعات را در نظر می گیرد، بی اختیار نتیجه می گیرد که نمی دانم چرا در این جمهوری اسلامی، راست نگفتن یا خساست نشان دادن در بیان حقیقت ایراد ندارد! البته از بیان مواردمشابه دیگر در می گذرم. باری هدفم این است که به اختصار به برنامه اقتصادی ایشان نگاهی بیاندازم چون به هر حال دو سه کلمه اقتصاد خوانده ام و در ضمن، دلم برای وطن ام می سوزد. باری ایشان می گویند که « من خیال دارم كار كنم و سروصورتى به اوضاع بدهم و حقوق و آزادىهاى قانونى را حفاظت كنم و امنیت و رفاه و آسایش و ثروت را بیشتر کنم». البته خیلی هم خوب است که آدم سعی کند رفاه و آسایش و ثروت در جامعه بیشتر شود. این هم بسیارمهم است که برای توزیع عقلائی تر ثروتی که تولید می شود هم برنامه داشت. آقای کروبی ظاهرا برنامه هم دارد. در مصاحبه می خوانیم: «میخواهیم به همه كسانى كه به هجده سالگى میرسند یك حقوق ماهیانه بدهیم كه نیازهاى اولیه را برآورده كند. یعنى یك مستمرى ثابت براى همه ایرانیان بالاى هجده سال برقرار كنیم. این مستمرى یا كمك هزینه تامین اجتماعى هر ماه پنجاه هزار تومان خواهد بود». به ظاهر چه چیزی بهتر از این. ولی این تنها ظاهر قضیه است و ظواهر اغلب اگر نه همیشه، فریبنده اند. پرسشگر از آقای کروبی می پرسد آیا حساب همه جایش را کرده اید؟ اولین شوک به من از آن جا وارد می شود که می بینم آقای کروبی یک چیزی گفته و ظاهرا خودش هم از ابعادش خبر ندارد. چون جواب می دهد که « آنقدرها كه به نظر میرسد، بزرگ نیست. درواقع برنامه كوپنى كردن ارزاق در دوران مهندس موسوى با قیمتهاى آن زمان هزینه بیشترى داشت و سهم بزرگترى را در بودجه به خودش اختصاص میداد» من البته خبر ندارم که برنامه کوپنی کردن به زمان موسوی چقدر هزینه داشت ولی بعید نمی دانم که آقای کروبی در این جا درست نگوید. بلافاصله کروبی می گوید« مهم این است كه قدرت خرید این پول را حفظ كنیم و نگذاریم تورم زیاد ایجاد كند» البته حرف درستی است ولی سازو کار این برنامه ضد تورمی مشخص نیست و در سرتاسر مصاحبه هم روشن نمی شود. درهمین مصاحبه البته روشن می شود که هزینه اجرای این طرح سالی 30000 میلیارد تومان است که می شود معادل نصف نقدینه ای که فعلا در جریان است. بعلاوه اگر دلار را 890 تومان حساب بکنید می شود اندکی بیش از 33.7 میلیارددلار. خوب تا این جا، هنوز هیچی نشده، دلارهای نفتی ایران دود شد و به صورت این حقوق های 50 هزارتومانی در آمد. به ظاهرایرادی ندارد. نفت مال مردم ایران است و طبیعتا درآمد ناشی از آن هم به همین مردم تعلق دارد. ولی اگر این حدسم درست باشد آن وقت برای وارداتی که باید با این پولها خریداری شود، دلاری باقی نمی ماند. تا آن موقع مجلس هفتم نیز تتمه ذخیره ارزی را نابود کرده است و بعد دراقتصادی که تا خرخره به واردات وابسته است نمی دانیم چه باید بکنیم؟ ولی جناب کروبی، ظاهرا برای تامین مالی این پروژه برنامه دیگری دارد. « باید همه ماشینهاى شخصى كهنه و پرمصرف را از صاحبانشان بخریم و اوراق كنیم و به جایش یك ماشین جدید و كم مصرف به آنها بفروشیم. این كار باعث صرفه جویى در واردات بنزین میشود و درآمد ارزى ناشى از آن یكى از منابع تأمین اعتبار براى پرداخت آن مستمرى ماهیانه كه گفتیم خواهد بود.» البته من نمی دانم که تعداد این ماشین ها چه میزان است. در یک جائی خوانده ام که تعدادش 4 میلیون است. در جای دیگردیده ام که تعداد این ماشین ها را در شهر تهران فقط 2 میلیون بر آورد کرده اند. ولی روشن نیست که این ماشین های قراضه را باچه پولی باید خرید- چون دلارهای نفتی که خرج آن حقوق های ماهانه شده است. خلاصه این که منبع مالی اش مشخص نیست. البته اگر این کار بشود، و ماشین های عهد دقیانوسی با ماشین های کم مصرف تر جایگزین بشوند، حتما مقداری صرفه جوئی بنزین خواهد بود. ولی باز در مورد میزان اش اطلاع دقیقی نداریم. همین که به این جزئیات توجه می کنیم، این برنامه انقلابی بلافاصله به دست انداز می افتد چون آقای کروبی می گوید که اولا فروش ماشین ها « اختیاری است» و بعد، « هر كس خواست سه میلیون تومان میگیرد و ماشینش را اوراق میكنیم، یك تسهیلات بانكى هم قائل میشویم كه بتوانند وامى با اقساط مختصر بگیرند و یك اتومبیل جدید و كم مصرف خریدارى كنند». در این جا باید به دو نکته توجه بشود. یکی این که اگر تعداد این ماشین های قراضه در سرتاسر ایران مثلا 4 میلیون باشد که احتمالا هست، پس دولت جمهوری اسلامی به 12000 میلیاردتومان دیگر برای خرید این ماشین ها نیاز دارد که با همان نرخ قبلی دلار می شود 13.48 میلیارد دلار- دلارهای نفتی را که پیشتر هزینه کرده ایم ، نمی دانم این دلارها را از کجا می آوریم؟ امیدوارم که خیال وام ستانی نداشته باشند. البته می توانیم از بانک مرکزی بخواهیم پول چاپ کند که در این کار تجربه فراوانی دارد. ولی در آن صورت، میزان نقدینگی در اقتصاد بیشتر می شود. یعنی تا این جا فقط داریم پول به اقتصاد تزریق می کنیم. نکته دوم، این است که دست بانکها را باز می گذاریم که اعتبار ایجاد کنند تا مردم بتوانند ماشین جدید بخرند. این هم قبول، ولی اگر متوسط قیمت این اتوموبیل را مثلا 9میلیون تومان بگیریم و فرض کنیم که آن 3 میلیون دریافتی به مصرف زیارت کربلا و مشهد مقدس نرسیده بلکه برای خرید ماشین نو هزینه شده است، به این ترتیب 24000 میلیارد تومان اعتبار دیگر تزریق کرده ایم به این اقتصاد که تا کنون برای گسترش تولیددرآن کاری نکرده ایم. و اما از محاسبات دیگر آقای کروبی. پس تا همین جا 66000 میلیارد تومان نقدینگی تزریق کرده ایم به این اقتصادی که نه برای تولید در آن برنامه داریم و نه برای واردات پولی باقی مانده است. البته وقتی افزایش تولید نباشد، طبیعتا شغلی هم نخواهد بود یا کم خواهد بود. یعنی، بیکاری حالا به هر مقداری که هست، تداوم می یابد. البته بیکاران به لطف آقای کروبی ماهی 50 هزارتومان خواهند داشت. ولی با این انفجار حجم نقدینگی در اقتصادی که مولد نیست یا به قدر کفایت توان تولیدی ندارد، بی گمان تورم از کنترل خارج خواهد شد. سئوال اول: کدام وجه چنین سیاستی قابل دفاع است؟ به گفته ایشان دولت برای هر لیتر بنزین وارداتی نیم دلار هزینه می کند و بعد هر اتوموبیل قراضه که از رده خارج بشود روزی ده لیتر صرفه جوئی بنزین دارد- من فکر می کنم این ارقام اندکی مبالغه آلودند- ولی اجازه بدهید برهمین اساس، محاسبه کنیم. اگر این گونه بشود، در کل سالی 7.3 میلیارددلار صرفه جوئی ارزی خواهیم داشت. اشکال کار این نوع محاسبه ها البته این است که ایران در حال حاضر که این قراضه ها هنوز راه می روند این همه دلار صرف بنزین نمی کندتاجایگزینی این ماشین های قراضه این همه صرفه جوئی به دنبال داشته باشد. ولی اجازه بدهید فرض کنیم که این میزان صرفه جوئی صورت می گیرد. البته 66000 میلیارد تومانی که پیشتر به آن اشاره کرده ام معلوم نیست از کجا باید بیاید که به نوبه می شود رقمی بیش از 74 میلیارد دلار و این بر خلاف آن چه که آقای کروبی می گوید نه سه ساله بلکه ده سال طول می کشد تا با صرفه جوئی های ناشی از جایگزینی ماشین های قراضه با ماشین های نو تامین مالی شود. اشکال کار دراین است که بعد از ده سال، آن ماشین های نو هم کهنه شده و باید دو باره تعویض شوند! یعنی رسیده ایم به سر سطر. مسئله وقتی اندکی جالب می شود که می بینیم که آقای کروبی هیچ برنامه دیگری به غیر از توزیع دلارهای نفتی ندارد و این برنامه هم همان گونه که خودش کمی پائین تر می گویدبا تحولاتی که در این دو سال گذشته پیش آمده، بی ارتباط نیست. به عبارت دیگر، به قول معروف بوی کباب دلارهای بیشتر به مشام اش خورده و برای آن برنامه ریخته است. ادعا می کند که « براى اولین بار در تاریخ بعد از انقلاب اسلامى چشم انداز یك درآمد كلان ارزى وجود دارد. جنگ هم نداریم و اگر عاقل باشیم و از این فرصت خوب استفاده كنیم میتوانیم پایههاى یك تحول اقتصادى و اجتماعى واقعى را پى ریزى كنیم و به امید خدا در راه رشد و رونق و ثروتمند شدن همه مردم قدم برداریم.». خیر قربان این جا دیگر کم لطفی می کنید. اگر درآمد نفت را 40 میلیارد دلار فرض کنیم و همه آن را بین مردم تقسیم کنیم یعنی نه چیزی صرف بازپرداخت بدهی ها بشود و نه این که به حسابهای شخصی قدرتمندان واریز شود و نه صرف اسلحه شود ونه در هیچ راه دیگری هزینه شود، سهم ایرانی ها، نفری 571 دلار می شود که روزی کمتر از 1.5 دلار است و این حتی بر اساس معیارهای بانک جهانی هم نشانه زندگی به زیر خط فقر بین المللی است. حتی به حساب دلار متورم شده کنونی می شود ماهی اندکی بیشتر از 42000 تومان و این جناب آقای کروبی هر چه باشد نشانه جامعه ای ثروتمند نیست. وقتی هیچ برنامه ای برای سرمایه گذاری و افزودن بر تولید و تولید ارزش و ارزش افزوده، و هیچ برنامه ای برای ایجاد و گسترش نهادهای لازم، و هیچ برنامه ای برای گسترش زیرساختها- راه و راه آهن و بنادر و فرودگاه و همین طور خدمات آموزشی و بهداشتی، در میان نباشد، این نوع برنامه ها- حتی وقتی به اجرا در بیاید که اغلب نمی آید- نماد کوشش برای ایجاد اقتصادی گداپرور است که فقط فقر و نداری را تقسیم می کند. آقای افخمی می گوید که شما دارید مدل کشورهای عربی نفت خیز را در ایران پیاده می کنید. جواب آقای کروبی ابهام ندارد: « بله. در واقع تقسیم بخشى از درآمد نفتى میان مردم است. البته چون ایران كشور پرجمعیتى است و چهل و چند میلیون نفر جمعیت بالاى هجده سال دارد پولى كه میتوانیم بدهیم زیاد نیست اما فكر میكنم میتواند مشكلات اقشار متوسط و كم درآمد را تا حدودى كاهش بدهد و مخصوصاً براى جوانان و بیكاران مشكل گشاست.» البته به برنامه اقتصادی مقام رهبری اشاره می کنند که امیدوارند روزی برسد که حکومت را بدون استفاده از درآمد نفت و فقط با استفاده از مالیات اداره کنیم و « و پول نفت را فقط در راه رفع محرومیت و تامین شرایط رشد و پیشرفت همه مردم به كار بگیریم». البته بسیار برنامه مناسبی است ولی این دیدگاه و بطورکلی دیدگاه مدافعان مالیات ستانی و جایگزینی درآمدهای مالیاتی به جای درآمدهای نفتی یک حلقه گم شده دارد. متاسفانه سیاست پردازان اقتصادی در ایران به تنها حوزه ای که توجه نمی کنند حوزه تولید است. یعنی تا کنون از کسی – چه در میان نامزدهای متعدد ریاست جمهوری و چه حتی در میان اقتصاد دانان نئولیبرال و حتی مدافع مداخله دولت- برنامه منسجمی برای احیای تولیدو تشویق سرمایه گذاری درایران نشنیده و نخوانده ایم. خیلی که محبت کنند، در باره « جلب سرمایه خارجی» شعار می دهند و در نظر نمی گیرند در کشوری که امنیت اجتماعی و قانونی در آن نباشد و بطور کلی هنوز به قانونمداری و حاکمیت قانون نرسیده باشد، فساد مالی و سیاسی اش مثل زدنی اش باشد، سرمایه نه فقط نمی آید بلکه از آن می گریزد. از سوی دیگر واقعیت این است که برای مالیات ستانی هم باید تولید رونق داشته باشد که برای آن هم برنامه ای نیست. نکته ای که مغفول می ماند این که مالیات ستانی از یک کیک ملی که رشد زیادی ندارد دو مشکل پیش می آورد. یکی این که میزان مالیات دریافتی زیاد نیست و به احتمال زیاد برای پوشش دادن به این همه هزینه ای که داریم، کافی نخواهد بود و دوم این که، در شرایطی که تولید رشد نمی کند یا کم رشد می کند، مالیات ستانی، باعث گسترش و عمیق تر شدن فقر می شود. در پاسخ به پرسش دیگری آقای کروبی بدون این که زمینه ای چیده باشد گریز می زند به « افزایش بهره وری» که آنهم معلوم نیست چگونه باید اتفاق بیفتد. البته این را می گوید که « البته این كار فعلاً ممكن نیست. دولت همان طور به پول نفت نیاز دارد كه طفل شیرخوار، به شیر مادر وابسته است». اگر این طوری است پس باقی فرمایشات ایشان چه می شود من نمی دانم؟ آقای افخمی می گوید اگر این کار را بکنید آیا باعث « تنبلی و بی مسئولیتی و بی ارادگی مردم نمی شود» که برخلاف ظاهر، حرف بی ربطی نیست. ولی آقای کروبی ترجیح می دهد اندکی ژست بگیرد « این بى اعتمادى و سوءظن نسبت به مردم ریشه همه دیكتاتورىهاست» و بعد اشاره می کند به « تنبلی دولت» که اگرچه حرف درستی است ولی به نوبه باعث می شود که آدم نتواند این برنامه سوپر انقلابی ایشان را خیلی جدی بگیرد چون با این ترتیب، این برنامه از حد حرف فراتر نخواهد رفت. چون با تنبلی دولت، نه برنامه مالیات ستانی راه می افتد و نه بهره وری افزایش می یابد ووقتی این دو نشود، بقیه حرفها و سخن ها هم فقط تبلیغات انتخاباتی از کار در می آید. جالب است در برخورد به دولت، کروبی معتقد است که « شاید یكى از علتهاى بزرگ تنبلىاش همین وابستگى و اتكا به پول نفت باشد.» این جا دیگر نمی دانم چه حکمتی است که دولت با پول نفت تنبل می شود ولی مردم با همان پول نفت، به جنب و جوش افتاده و ثروتمند می شوند! ظاهرا خود آقای کروبی هم متوجه شده است که چیزی گفته و احتمالا در راست و ریست کردنش مانده است. اندکی بعد ادامه می دهد« اصلاً این برنامه فعلاً غیرممكن است. بیایید درباره چیزى كه امكان پذیر است حرف بزنیم.» و اما پرسشگر ول کن معامله نیست. می گوید اگر شما « حدود 25000میلیارد تومان » پول به این اقتصاد تنبل تزریق بکنید آن وقت با تورم چه می کنید؟ کروبی حرف او را تصحیح کرده می گوید میزان هزینه این طرح 30000 میلیارد تومان است که به عبارتی می شود 50 درصد نقدینگی موجود در اقتصاد، و اگر حرف پول باوران درست باشد، رشد 50 درصدی نقدینگی حداقل 50 درصد تورم به دنبال خواهد داشت. آقای کروبی دست می گذارد روی یک مشکل دیگر و می گوید که ما امسال مجبوریم 8تا 9 میلیارد لیتر بنزین وارد کنیم ودر سه سال آینده هم میزان بنزین وارداتی ما می شود حدودا 30 میلیارد لیتر که باید به ازایش 15 تا 20 میلیارد دلار هزینه کنیم. حالا بماند که ما دلارهای نفتی را صرف همان 50 هزارتومان ها کرده ایم و در ته دیگ دلار دولت چیزی نیست. حالا این پول را از کجا می آوریم، آقای کروبی توضیح نمی دهند. و بعد گریز می زند به خارج کردن ماشین های کهنه که باعث صرفه جوئی در مصرف بنزین می شود ولی درضمن مژده می دهد که « یارانه بنزین را حذف میكنیم و یك بخشى از نقدینگى را از این راه تامین میكنیم». اجازه بدهید این اعداد و ارقام را یک باردیگر مرور کنیم. یادمان هست که وقتی کار به صرفه جوئی می رسد میزان مصرف روزانه را ده لیتر بنزین محاسبه کرده بودند و حالا، برای سادگی کار فرض می کنیم که ماشین های نو، مصرف روزانه شان نصف آن است. یارانه بنزین را که حذف کنیم بنزین لیتری 80 تومانی می شود مثلا لیتری 800 تومان – البته اگر بیشتر نشود- و حساب های آقای کروبی هم درست در می آید. به هر آدم بالغ سالی 600 هزارتومان کمک هزینه می دهیم ( ماهی 50 هزار تومان). ولی آن آدمهای بالغی که اتوموبیل دارند در ازای این مبلغ سالیانه،بیش از دو برابر آن، یعنی، سالی 1314000 تومان اضافه برای بنزین می پردازند و زندگی شان بهتر می شود؟ ظاهرا بی اطلاعی آقای کروبی که به ادعای خویش «این همه سال كه در مجلس بودجه نوشته ام و در كمیسیونها به حرفهاى كارشناسان موافق و مخالف گوش داده ام و نتایج درست یا نادرست تصمیمهاى خودمان را دیده ام اگر سركلاس دانشگاه نشسته بودم الان به جاى آن لیسانس چهل سال پیش دكترا داشتم» ، از اقتصاد اندکی زیادی زیادی است. در پاسخ این پرسش که نئولیبرالها به این برنامه به عنوان بازگشت به اقتصاد دولتی حمله می کنند می گوید « اتفاقاً اقتصاد دولتى چیزى است كه الان داریم و نمى توانیم از آن خلاص شویم» و به اعتقاد ایشان هم وظیفه اولیه دولت نه کارخانه داری بلکه « حفظ یک نظام تامین اجتماعی کارآمد» درهمه جای دنیاست و بعد نمی دانم دارد به امریکا چراغ سبز می دهد یا واقعا به آن اعتقادداردکه « آزادترین اقتصاد دنیا اقتصاد آمریكا است اما آمریكا در عین حال یكى از بهترین نظامهاى تامین اجتماعى و حمایت از طبقات كم درآمد را دارد» البته کنایه ای هم به بوش می زند که بوش می خواهد این نظام را ویران کند. ادعاهای آقای کروبی در این جا مثل دیگر قسمت ها، غلط اند. مصاحبه با تعدادی شعار بیشتر تمام می شود. و اما چند پرسش ساده: - با این همه نفت خامی که تولید می کنیم، چرا برای تولید بنزین در داخل سرمایه گذاری نمی شود که این همه منابع ارزی را به خاطر واردات آن از دست ندهیم؟ - در ضمن، اگرچه سرمایه گذاری برای افزایش تولید بنزین درداخل ضروری است، ولی، با همان اهمیت، برای کاهش تقاضا برای بنزین چه برنامه ای دارند؟ - معلوم نیست برای افزایش سرمایه گذاری و تولید در این اقتصاد بطور کلی، برنامه ایشان چیست؟ - وقتی وعده می دهند که « اگر مردم بخواهند دولتى مقتدر تشكیل خواهم داد كه برنامههاى اصلاحات بنیادى را با قدرت به اجرا بگذارد». با قدرت نامحدود دفتر رهبری و لجام گسیختگی شورای نگهبان که به حوزه های قضائی هم وارد شده است، این دولت مقتدر، چگونه دولتی است؟ اگر می توان برنامه اصلاحات را با قدرت به اجرا در آورد، چرا دوره 8 ساله آقای خاتمی با این که مجلس ششم هم با او حداکثر همراهی را داشت نتوانست از این تخم های دوزرده بگذارد؟ 2- باز هم در باره تناقضات طرح آقای کروبی آقای کروبی دراعتراض به کسانی که بر طرح ایشان نقد نوشته اند مطالب تازه ای را مطرح کرده است که لازم است به آنها توجه شود . چون نه فقط این توضیحات، طرح را قابل اجرا نمی کند بلکه نشان از مسایل دیگری دارد که ضروری است به آنها توجه شود. آقای کروبی منتقدین را به « بیان آمار و ارقام ساختگى» متهم می کند که نمی دانم تا چه پایه صحت دارد. من در یادداشت پیشین خویش، به دونکته اشاره کرده بودم که با توضیحات آقای کروبی از آنها رفع ابهام نشده است. گفته بودم که این طرح، به نظرمن، استفاده غیر معقول از دلارهای نفتی است. محاسبات من در آن نوشته قبلی، براساس آمارهای رسمی دولتی و حتی ارقام آمده در مصاحبه خودایشان بود. الان هم مشاهده می کنم که ایشان ارقام دیگری ارایه داده اند. نکته دوم هم این بود که ما الان بیش از 80 سال است که برسرتقسیم دلارهای نفتی با یک دیگر دعوا داریم. معقول تر آن است که دولتی که در یک انتخابات آزاد به قدرت می رسد، این دلارهای نفتی را برای افزودن بر توان تولیدی در اقتصاد ایران هزینه کند تا جویندگان کار، کارداشته و اقتصاد ما از این حالتی که از سرتاپایش بوی گند نفت می رسد خلاص شود. الگوی مورد حمایت کامل من البته این است که براساس یک مصوبه قانونی مجلس، درآمدهای نفتی درخارج ازاقتصاد ایران ودراقتصاد جهان سرمایه گذاری شود و درآمدهای آن، برای گسترش زیرساختها و گسترش تحقیق و پژوهش و آموزش و کمک به گسترش تولید درداخل سرمایه گذاری شود. البته با تجربه انتخابات مجلس هفتم که خود آقای کروبی هم می پذیرد، وبا ساختار سیاسی کنونی انتخابات آزاد در ایران غیر ممکن است. پس دو نقطه می رویم سر سطر: من گفته بودم از برنامه آقای کروبی بوی نفت می آید. آقای کروبی می گوید که « قیمت نفت در سال گذشته به پنجاه دلار رسید و درآمدهاى نفتى نسبت به سه سال پیش دو برابر شده است و از هركس كه داعیه اداره كشور در چهار سال آینده را دارد انتظار دارند بگوید كه براى این مازاد درآمد چه نقشه اى كشیده است.» من هم با ایشان موافقم. ولی این درآمد، درآمدی است که به واقع به قول انگلیسی ها، نشانه فروش طلاو نقره های خانوادگی است و به اعتقاد من نباید در وجه عمده صرف تامین مالی هزینه های جاری بشود. چون هرچه که بازار نفت این روزها باشد و یا صندوق بین المللی پول یا دیگران بگویند، تردیدی نیست که دیر یا زود نفت ایران به اتمام می رسد. باید از این منابع ارزی- تا آن زمان که هست- برای ایجاد اقتصادی بدون نفت و به اصطلاح ایجاد یک بدیل غیرنفتی استفاده کرد. من که در طرح ایشان، چنین چیزی ندیده ام. آقای کروبی منتقدین را متهم می کند که « واقعیت آشكار بالارفتن قیمت نفت و رشد درآمدهاى ارزى را نادیده گرفته»و امیدوارند مردم را به این خیال بیندازند که کروبی برای جلب رای مردم دست به این کارها می زند. ممکن است این ایراد ایشان به رقبای انتخاباتی ایشان وارد باشد ولی راقم این سطور متاسفانه هیچ گاه در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده است و خیال هم ندارد – تا زمانی که انتخابات بدون دخالت انجام نگیرد- در هیچ انتخاباتی شرکت کند و اگر چیزی در این راستا نوشته است از سر دلسوزی است نه هیچ چیز دیگر. آقای کروبی در این توضحیات حرف اصلی اش این است که درآمد نفتی بیشتر از آن چیزی است که منتقدین می گویند، خوب گیرم که این چنین، ولی بحث بر سر میزان آن نیست بلکه من یکی حداقل، ایرادم به شیوه خرج کردن آن است. نمی دانم اشاره شان به یادداشت من است یا کس دیگر ولی می گویند: « درآمد سالیانه نفتى را بیست یا حداكثر سى میلیارد دلار حساب مى كنند و مخارج طرح پیشنهادى ما را هم سالى سى یا سى وپنج میلیارد دلار به حساب مى آورند و نتیجه مى گیرند كه اگر همه درآمد ارزى دولت را خرج این طرح كنیم باز هم كم مى آوریم. در حالى كه اولاً درآمدهاى نفتى در سال جارى بیش از چهل میلیارد دلار تخمین زده مى شود ثانیاً مخارج طرح پیشنهادى ما سالیانه بیش از بیست میلیارد دلار نیست و ثالثاً چنان كه در مصاحبه قبلى گفته ام منبع تامین سه چهارم از نقدینگى لازم براى اجراى این طرح اصلاً درآمدهاى نفتى نیست!» در همین ارقامی که آقای کروبی به دست می دهد چند نکته باریکتر از مو هست که باید توجه شما را به آن جلب کنم. در جای دیگری در همین توضیحات، آقای کروبی هزینه ریالی این طرح را 28000 میلیارد تومان به دست می دهد و معادل دلاری اش را در بالا، 20 میلیارد دلار می داند. خوب اگر این گونه است که آقای کروبی یا می داند و یا برنامه دارد که ریال مظلوم ایران را بی ارزش تر کرده و به 1400 تومان برساند. برای این که 28000 میلیارد تومان معادل 20 میلیارد دلار باشد دلار باید 1400 تومان باشد. و اگر این رقم را با بهای دلار در بازار امروز تهران مقایسه کنید این به این معناست که دلار باید 57.5درصد دیگر افزایش ارزش پیدا کند یا ریال بی ارزش تر بشود. به ظاهر حرفی نیست. نمی دانم واردات به ایران در آن موقع چقدر خواهد بود ولی اگر ارقام قطعی سال گذشته را در نظر بگیریم می دانیم که در 6 ماه پایانی سال 1383، بیش از 20 میلیارددلار کالا به ایران وارد شده است. که اگر همین میزان را برای شش ماه اول هم در نظر بگیریم کل واردات به ایران حدودا 40 میلیارد دلار خواهد شد. فرض کنیم که واردات از این بیشتر نمی شود- که با اخباری که از ایران می رسد فرض درستی نیست- در آن صورت، اگر دلار هم 57 درصد با کاهش ارزش روبرو شود، نتیجه این می شود که باید نزدیک به 20500 میلیارد تومان نقدینه بیشتر- فقط برای تامین مالی – به اقتصاد تزریق شود.( به جای 35560 میلیارد تومان، به 56000 میلیارد تومان نیاز خواهیم داشت.) این قطعه را از توضیحات آقای کروبی بخوانید: «در پایان سال هشتادوشش بیست و هشت هزار میلیارد تومان پول مورد نیاز (به شرط ثابت ماندن قیمت جهانى دلار) معادل بیست میلیارد دلار خواهد بود.۲- درآمد ارزى كشور براى امسال بیش از چهل میلیارد دلار و در سال هشتاد و هفت حدود پنجاه میلیارد دلار تخمین زده مى شود و اگر قیمت نفت بالاتر برود مازاد درآمد از این هم بیشتر خواهد بود (پیش بینى صندوق بین المللى پول هشتاد دلار براى هر بشكه است و حتى احتمال قیمت صد و بیست دلارى براى هر بشكه در نظر گرفته شده است) یعنى در سال اول اجراى این طرح صرف نظر از بیست میلیارد دلارى كه براى بودجه لازم داریم و برنامه هاى جارى و عمرانى را با آن اجرا مى كنیم بیش از بیست میلیارد دلار مازاد درآمد ارزى خواهیم داشت.» تا همین جا، در همان سطر اول، لازم است که ارزش دلار 57 درصد بیشتر بشود. در قسمت بعدی، روشن نیست که اگر مازاد ارزی داریم: - چرا بدهی های خارجی را نمی پردازیم که به ازای شان بهره نپردازیم؟ اگرچه از جزئیات خبر نداریم ولی می دانیم که « استمهال» بدهی ها که در چند مورد صورت گرفته است، اغلب با پذیرش نرخ بهره بالاتر همراه بوده است. - و اگر چیزی در ته دیگ صندوق ارزی یا حسابهای خزانه می ماند، چرا آن را به زخم سرمایه گذاری و ایجاد یک جریان درآمدی برای کشور نمی زنیم که هم یک منبع پایدار درآمدی ایجاد کنیم و هم برای این بالغین- حداقل بخش هائی از آن- اشتغال مولد ایجاد کنیم تا لازم نباشد که یک نوجوان 18 ساله ایرانی از همان ابتدای امر، با این فرهنگ وابستگی به دولت به جوانی برسد. سوء تعبیر نشود من همیشه گفته ام که به گمان من، دولت های ما در برخورد به نسل جوان ایران پاک به بیراهه رفته و اغلب به غلط از « مشکل» جوانان سخن می گویند در حالی که اگر به نیازهای به حق این جوانان پاسخ شایسته داده شود و همین جوانان در کار و زندگی روزمره خویش با این همه محدودیت های مسخره روبرو نباشند، همین جوانان منبع لایزال انرژی و نیک بختی، نه فقط برای خویش بلکه برای کل ایران اند. ولی برنامه آقای کروبی به طور خلاصه این است که در حالی که در عرصه های دیگر کم کاری می کنیم، سرشان را به این 50 هزار تومان ها گرم کنیم که تا آن موقع- به خصوص با کاهش ارزش ریال که در محاسبات آقای کروبی هم وارد شده است- مبلغ قابل توجهی نخواهد بود که تاثیر قابل توجهی در زندگی شان داشته باشد. با این نرخ جدید، میزان اش می شود 35 دلار در ماه یعنی اندکی بیشتر از یک دلار در روز. و این آقای کروبی بدون کوشش برای بیشتر کردن توان تولیدی و ایجاد اشتغال مولد در ایران، زندگی با گدائی و در گدائی است که شایسته این جوانان نیست. بلافاصلا آقای کروبی، میزان ارز مورد نیاز را کاهش می دهد و از رقم 5 تا 7 میلیارد دلار سخن می گوید که دلیل اش برای من روشن نیست. البته، منبع اش را هم به دست می دهد که با اوراق کردن ماشین های قراضه قرار است در مصرف بنزین صرفه جوئی های کلانی صورت بگیرد. خوب باشد. من که بخیل نیستم. ولی در یادداشت قبلی هم نوشتم که این طرح، نیز مقدار زیادی نقدینگی به اقتصاد ایران تزریق می کند. برای خرید ماشین های قراضه، اگر تعدادش را 4 میلیون فرض کنیم، 12000 میلیارد تومان، و اگر این 4 میلیون ماشین قراضه باید نو بشود و به خریداران باید وام های مناسب بانکی داد، که در آن صورت 24000 میلیاردتومان دیگر باید به صورت اعتبار وارد این اقتصاد بشود.تا به همین جا، باید 36000 میلیاردتومان نقدینگی بیشتر تزریق شود. معادل دلاری به قیمت دلار در بازارامروز تهران می شود بیش از 40 میلیارد دلار و با نرخی که مورد استفاده آقای کروبی است، یعنی 1400 تومان، حدودا 26 میلیارددلار خواهد شد. یادآوری کنم که این دو رقم ربطی به آن 50 هزارتومان ها ندارد. این هزینه ها لازم است تا بتوانیم در مصرف بنزین صرفه جوئی کنیم و آن طرح را به اجرا دربیاوریم. آقای کروبی که این همه کارشناسی مشاوران خود را به رخ مردم می کشد توجه نمی کند که برای این هزینه ها هیچ گونه برنامه ریزی نشده است. اگر آن 28000میلیارد تومان قبلی را اضافه کنیم، هزینه این طرح در مجموع تا به همین جا می شود 72 میلیارد دلار به قیمت دلار امروز یا 46 میلیارد دلار به نرخی که آقای کروبی در نظر دارد ( یعنی 1400 تومان) وقتی به توضیجات آقای کروبی توجه می کنیم مشاهده می کنیم که ظاهرا خوش بینی شان در باره دلارهای نفتی بسیار زیاد است. چون اگرچه منبع درآمدی به دست نمی دهند ولی برای دولت خودشان میزان بسیار بیشتری خرج تراشیده اند. مشاهده کیند این هم گفته خود ایشان: « اوراق كردن ماشین هاى خارج از رده، گازسوز كردن تاكسى ها و كرایه ها، به نتیجه رساندن سریع خطوط جدید مترو، گسترش و مدرن كردن اتوبوسرانى شهرى» به اوراق کردن ماشین های قراضه اشاره کردم ولی گازسوز کردن تاکسی ها و کرایه ها و دیگر اقدامات برای صرفه جوئی بنزین، هرکدام خرج دارند ولی روشن نیست از کجا بایدتامین مالی بشود؟ البته آقای کروبی به مردم مژده دیگری هم می دهد: « و تغییر قیمت بنزین براى جلوگیرى از اسراف و قاچاق». اگرچه روشن نیست که قیمت ها به چه میزان باید افزایش یابند ولی در این توضیحات آقای کروبی آدم می تواند سرنخ هائی پیدا کند. آقای کروبی می گوید، « در حدود ده میلیون لیتر از این واردات از طریق قاچاق به كشورهاى همسایه مى رود كه قیمت بنزین در آنها بین سه تا ده برابر ایران است» پس اگر قیمت باید برای جلوگیری از قاچاق بنزین افزایش یابد، آن چه که در یادداشت پیشین نوشتم، یعنی ده برابر شدن قیمت، اگرچه به حدس وگمان بود ولی اکنون از سوی آقای کروبی هم تائید می شود. یعنی قیمت بنزین باید ده برابر بشود. حرفهای قبلی ام را تکرار نمی کنم ولی تنها در ایران است که می توان برای کمک به مردم به آنها 600 هزارتومان در سال داد و بعد، وادارشان کرد سالی دو برابر این مبلغ را برای بنزین مصرفی خویش بپردازند. البته توجه دارید که کاهش ارزش ریال به میزان 57 درصد هم بدون پیامدهای دردناک برای این بخش جمیعت نیست. البته آقای کروبی مژده های دیگری هم می دهد.« بر صاحب نظران پوشیده نیست كه پرداخت مستمرى ماهیانه پنجاه هزار تومانى به همه بزرگسالان چه تغییراتى در ساختار بودجه مى دهد و چه امكاناتى براى حذف یا كاهش بسیارى از ردیف ها فراهم خواهد كرد.» و بعد اشاره می کنند به « شرح وظایف كمیته امداد و سازمان بهزیستى» یعنی، وقتی این 50 هزار تومان را دادیم می توانیم از این هزینه ها کم بکنیم! بودجه دولت در 1387 قرار است به « بودجه سال هشتادوهفت با رشد معمول بیش از دویست و سى هزار میلیارد تومان خواهد بود صرفه جویى سه درصدى در آن به هفت هزار میلیارد تومان بالغ خواهد شد» البته در کنار این صرفه جوئی ها که اتفاقا خیلی هم خوب است آقای کروبی هم چنان بر مخارج می افزاید و معلوم نیست با این همه افزایشی که برنامه ریزی کرده است چگونه این صرفه جوئی ها عملی خواهد شد. برنامه دیگر ایشان این است که «برقرارى یك نظام كارآمد بیمه همگانى بهداشت و درمان كه همین قدر ساده و عملى و فراگیر است و به خواست خدا به موقع اعلام خواهد شد». من نمی دانم هزینه اجرای این طرح برای مملکتی که بیش از 70 میلیون جمعیت دارد به چه میزان است ولی برای این که این طرح جدی گرفته شود باید، منبع درآمدی اش مشخص شود که نه آقای کروبی آن را مشخص می کند و نه دیگر نامزدهائی که از طرح مشابه سخن گفته اند. وقتی آدم به پایان توضیحات آقای کروبی می رسد اندکی متعجب می شود چون با همه صحبت هائی که اندر فواید این طرحها کرده اند به یک باره متوجه می شویم که یک « اقتصاد ورشکسته» قرار است این شاهکارها را بزند! بفرمائید این هم فرمایش خود ایشان:« هدف نهایى ما خارج كردن اقتصاد ایران از حالت ورشكستگى فعلى (كه با اتكاء بر درآمدهاى نفتى پوشانده مى شود) و بالا بردن بهره ورى و فراهم كردن شرایط رشد واقعى و آمادگى براى رقابت در بازار اقتصاد جهانى است.» به غیر از جمله اول، بقیه ادعاها بی تعارف، ادعاهائی بر روی هواست. معلوم نیست بهره وری چگونه قرار است در این اقتصاد ورشکسته بالا برود و از آن گذشته، اقتصاد ایران با چه ترفندی قرار است برای رقابت دربازار جهانی آماده بشود؟ البته همین جا بگویم که ارزان تر شدن ریال به صورتی که در بالا دیدیم و تزریق نقدینگی به میزانی که پیش بینی شده است، به چنان تورمی د راقتصاد ایران منجر خواهد شد که دیگر نمی توان صحبت از رقابتی کردن محصولات ایران – که تازه روشن نیست کجا قرار است تولید شوند- کرد. فرض کنید که کالائی در ایران امروز قیمت تمام شده اش 100 هزارتومان باشد که به دلار امروزه می شود حدودا 112.5 دلار ولی وقتی دلار 1400 تومان شد- یعنی وقتی ریال با کاهش ارزش روبرو شد، قیمت بنزین هم ده برابر شد آنهم در اقتصادی که از جان آدم تا شیرمرغ رانیازمند واردات است، این قیمت تمام شده، هم افزایش خواهد یافت. فرض کنید این قیمت بشود 180 هزار تومان، در آن صورت، حتی با ریال ارزان شده نیز، قیمت دلاری این محصول به 128.5 دلار می رسد یعنی بیش از 14 درصد افزایش می یابد. البته نگرانی های آقای کروبی به جاست چون این سئوال را مطرح می کند که :« پرسش اساسى این است كه آیا واقعاً مى توانیم از روند نگران كننده مهاجرت بكاهیم و به مردم امید بدهیم كه در همین كشور مى توانند به كسب و كار و تولید و تجارت مشغول شوند و همین جا آموزش هاى جدید ببینند و با نیازهاى روز دنیا منطبق شوند یا نه؟» در این که عده ای به دلایل اقتصادی از ایران مهاجرت کرده اند تردیدی نیست ولی آقای کروبی، خود شما هم می دانید که دلیل اصلی مهاجرت میلیونها ایرانی دیگر دلایل اقتصادی نیست. شما در این برنامه های خویش نه از بگیر وببند ها سخنی گفته اید نه از قتل های زنجیره ای و نه از قتل عام زندانیان سیاسی. نه از بسیج گفته اید و نه از لباس شخصی ها. نه از کوی دانشگاه حرفی زده اید و نه از طرشت. نه به قوه قضائیه اشاره کرده ایدو نه از رکوردداری روزنامه های تعطیل شده و روزنامه نگاران زندانی. نه از عدم امنیت قانونی وحقوقی در آن مملکت سخنی گفته اید و نه از مزاحمت های دائمی کسانی که معلوم نیست سرشان به کجا بند است برای مردم عادی کوچه و بازار. از فساد مالی واقتصادی که برای همگان اظهر من الشمس است هم حرفی نگفته اید. به رابطه سالاری ها نیز اشاره ای نکرده اید. من اگرچه نزدیک به 40 سال است که درخارج از ایران زندگی می کنم ولی این گونه که من می بینم، دلایل اصلی فراری شدن ایرانی ها این عوامل است که متاسفانه در برنامه شما تا به این جا، جائی نداشته اند. وقتی از «روح پریشان» سخن می گوئید، درست می گوئید. ولی در یافتن علل آن و یافتن راه حل برای این که این روح های جوان پریشان نباشند، آقای کروبی به بیراهه می روید.
|
Comments:
Post a Comment
|
احمدسیف:مدرس بازنشسته دانشگاه هستم و اقتصاد درس می دادم I.Seyf@hotmail.co.uk پیوندهاکارنامه احمدسیف کارنامه احمدسیف-2.. مصاحبه های من وبلاگ انگلیسی احمدسیف ابراهیم هرندی هفت سنگ سرزمین آفتاب آونگ خاطره های ما زیتون مرتضی اصلاحچی تقارن بلوری یادداشتهائی از سر بی حوصلگی کاریز ملاحسنی کتاب سنج نقالی ف.م.سخن جامعه مدنی خورشید خانوم لینکستان سعید حاتمی پرنیان حامدقدوسی تریبون فمینیستی علی حیدری سهامدارجزء امیر یعقوبعلی مازندنومه مرضیه بهروز عسگری محمدجوادطواف شراره انصاری کلنگ سروش رضا کربلائی سهیل آصفی تراموا علیرضا ثمانه اکوان فرهنگ امیرعلیزاده علی خردپیر انار پرده بچه پررو زن متولد ماکو فرشید انفرادی دانشجویان پیشگام زن متولد ماکو-فارسی عبدالقادربلوچ کیوان هژیر سمیرامرادی علی نعمتی شهاب رضا ناظم سایه نازلی کاموری درنگ احمدابوالفتحی علی شاکرمی قاصدروزان ابری محمد رضا نیک خواه زنگ تفریح پویانعمت الهی قبلی ها
October 2005
November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 June 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 January 2009 February 2009 May 2009 June 2009 July 2009 August 2009 September 2009 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 October 2010 February 2011 April 2011 August 2011 July 2012 March 2013 May 2013 June 2013 |